حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

عیسی مسیح

عیسی مسیح زاده بیت اللحم  در اسرائیل در منطقه جلیل یا استان جلیل در ناصره بزرگ شد و در این شهر رشد یافت.در رود اردن  غسل تمعید یافت.و روح القدس در او قرار گرفت. نطفه او از آسمان بصورت ترکیبی و فشرده در روح القدس و سپس در بدن مریم مقدس قرار گرفت.مسیح از این شکل بصورت انسان شد که در این عمل ترکیبی بصورت انسان در بعد زمینی آن آمد.و جسم انسانی پوشید.از آسمان آمدن عیسی بر این قرار است که او از طریق روح القدس وارد زمین انسانها شد در رحم بطن مریم و زایمان.روح در بدن مریم عیسی را قرار داد.در ظاهر فرزند یوسف نجار یا  یوسف مقدس بود اما روح او را از بعد آسمان کند و در بعد زمین قرار داد.بعد آسمانی مسیح یا عیسی مسیح بعد الهی او و بعد انسانی او در یک جسم انسانی خلاصه شد. برا همین مسیح را دوسر سه سر یک سر کنار سر میکشیدند در قدیم کهن.چون او دارای بعد ملکوتی بود بدن او بدن مومنین و فرشتگان و روح و بدنی  هست که مومنین حقیقی در جسم از او خبر دارند. و در بعد ملکوتی او در بالای کوه و دیدار با موسی و ایلیا یا همان یحیی تمعید دهنده دیدار کرد.از ان جهت عیسی گفت یحیی همان الیاس هست که دیگر الیاس نبود بلکه یحیی بود و اسمش یحیی اما زندگی دگرش الیاس بود.و یحیی خطاب میشد اما الیاس اسم اصلی او بود.و دوباره متولد شد و ملکوت عزیز را با خود برد .و دوبار زندگی خود در نو متولد شدن را دریافت و در ملکوت رفت.از این جهت خود یحیی نمیدانست که مسیح میدانست این بعد ملکوتی و الهی عیسی از منظر شناخت زمانها و دیدن جسم ها و صورت ها و ملکوت او در آسمان بود.عیسی امورات زیادی را میدانست. حتی آینده را.حتی آینده ای که از آن میگفت طاقت شنیدن آن را ندارید. عیسی خیلی اموراتی میدانست که در آن زمانها نمیگفت همه آن را بخاطر مسائل آینده.عیسی مسیح اگر در ملکوت پادشاه هست در زمین خادم هست. اما در ملکوت بعد مالکیت دارد و این برگزیدن آن ملکوت بود. ملکوتی که مهمتر از  زمین هست.عیسی گفت انکار کنند انکار میکنم. عیسی مهربانست. اما بعدی که میدانست بعد عمیقی بود بعدی که مسائل را میداند و قضاوت ملکوت را دارد زیرا ریز مسائل و شمارش کارها و لحظات و سخنان  و کارها را میداند.

عیسی ناصری-عیسی مسیح-ישוע-הושע

در مسیحیت گنوسی (که امروزه تقریباً منقرض شده‌است)[۴۳۱] عقیده بر این است عیسی از ملک الهی فرستاده شد و دانش نهانی (گنوسیس) لازم برای رستگاری را با خود آورد. بیشتر گنوسی‌ها معتقد بودند که عیسی انسانی است که هنگام تعمید، خود روح «مسیح» به او وارد شد. این روح هنگام مصلوب‌شدن بدن عیسی را ترک کرد، اما زمانی که از مرگ برخاست دوباره به او پیوست. علی‌رغم این، برخی از گنوسی‌ها معتقد بودند که عیسی تن جسمانی نداشت و تنها به نظر می‌رسید که دارد.[۴۳۲]

در دین دروز، عیسی یکی از پیامبران مهم خدا محسوب می‌شود.[۳۶۳][۳۶۴] برخی از هندوها عیسی را یک اوتار یا مرتاض به حساب می‌آورند.[۴۳۳] پاراماهانزا یوگاناندا، یک گوروی هندی، اعتقاد داشت که روح الیسع در عیسی حلول کرده‌است.[۴۳۴] چندی از بودیست‌ها، از جمله چهاردهمین دالایی لاما، عیسی را به یک بوداسف که زندگی خود را وقف رفاه مردم کرد، برمی‌شمارند.[۴۳۵] نظرات دربارهٔ عیسی در معنویت عصر نو متفاوت است.[۴۳۶] در حکمت الهی که بسیاری از تعالیم عصر نو از آن ریشه گرفته‌است،[۴۳۷] عیسی با عنوان «استاد عیسی» خطاب می‌شود و عقیده بر آن است که او یک مصلح معنوی بود و بعد از حلول در بدن‌های متعدد، سرانجام در تن عیسی حلول کرد.[۴۳۸] بنا به کتاب اورانتیا، عیسی یکی از ۷۰۰٬۰۰۰ فرزند آسمانی خدا بود.[۴۳۹]

ساینتولوژیست‌ها عیسی را (به همراه سایر شخصیت‌های مذهبی مانند زرتشت، محمد و بودا) به عنوان بخشی از «میراث دینی» خود برمی‌شمارند.[۴۳۶][۴۴۰] خداناباوران الوهیت عیسی را رد می‌کنند، اما دیدگاه‌های مختلفی در مورد او دارند – از زیر سؤال بردن سلامت روانی او[۴۴۱][۴۴۲] و انتقاد از تعالیمش گرفته تا تأکید بر «برتری اخلاقی» او.[۴۴۳]

قدیمی‌ترین نقاشی‌های موجود از عیسی مربوط به گوردخمه‌های رم در اواخر قرن دوم یا اوایل قرن سوم میلادی هستند.[۴۴۴] همچنین برخی از بازنمایی‌های تصویری عیسی که در کلیسای دورا اروپوس کشف شده‌اند حداقل به قبل از سال ۲۵۶ میلادی مربوط می‌شوند.[۴۴۵] از آن پس نیز طی دو هزاره اخیر هنرمندان مختلف با توجه به شرایط فرهنگی، سیاسی و دینی مکان و زمان زندگی خود، عیسی را به شیوه‌های مختلف به تصویر کشیده‌اند.[۳۳۳][۳۳۴][۳۴۹]

به تصویر کشیدن عیسی در سال‌های اولیه مسیحیت موضوعی شدیداً بحث‌برانگیز به‌شمار می‌آمد.[۴۴۶] از قرن پنجم میلادی به بعد، تمثال‌های دو بعدی عیسی در مسیحیت شرقی محبوب شدند[۴۴۷] اما ممنوعیت آن توسط امپراتوری بیزانس مانع از پیشرفت این نوع هنر شد، هر چند این ممنوعیت را در قرن ۹ برداشتند.[۴۴۸] با اصلاحات پروتستانی صدای مخالفت‌ها با به تصویر کشیدن عیسی دوباره بلند شد اما به نتیجه‌ای چون ممنوعیت گسترده آن نرسید. از قرن ۱۶ میلادی رفته‌رفته از مخالفت پروتستان‌ها نیز کاسته شد. آن‌ها امروزه از نقاشی‌های عیسی در ابعاد بزرگ اجتناب می‌کنند اما تنها تعداد کمی از آن‌ها با به تصویر کشیدن او در ابعادی چون صفحات یک کتاب مخالفند.[۴۴۹][۴۵۰] استفاده از تصاویر عیسی مورد حمایت رهبران فرقه‌هایی چون مانند آنگلیکان و کاتولیسیسم است[۴۵۱][۴۵۲][۴۵۳] و یکی از عناصر اصلی سنت ارتدکس نیز به‌شمار می‌رود.[۴۵۴][۴۵۵]

نمایش تجلی عیسی یکی از مضامین اصلی در هنر مسیحیان شرقی به‌شمار می‌رفت و هر راهب ارتدوکس شرقی که تعلیم دیده بود تا تمثال عیسی را نقاشی کند، باید مهارت خود را با به تصویر کشیدن این صحنه ثابت می‌کرد.[۴۵۶] تمثال‌های عیسی شدیداً مورد احترام هستند و مؤمنان با اعمالی چون بوسه‌زدن یا سجده به سوی آن، علاقه خود به عیسی را نشان می‌دهند. تمثال‌های عیسی همچنین راهی برای توسل به رحمت الهی نیز به‌شمار می‌روند.[۴۴۷] در دوره رنسانس هنرمندانی چون جوتو ظهور کردند که تمرکز اصلیشان بر به تصویر کشیدن عیسی بود.[۴۴۸]

تا قبل از اصلاحات پروتستانی، تندیس‌های تصلیب (یک صلیب و مجسمه عیسی مصلوب‌شده بر روی آن) در مسیحیت غربی رایج بودند اما بعد آن مناقشه‌هایی ایجاد شد. از قرن ۱۳ بدین سو تقریباً در همه کلیساهای کاتولیک رومی از تندیس‌های تصلیب برای تزئین محراب استفاده می‌شود.[۴۵۷]

نمایش عیسی به عنوان یک نوزاد در آخور امری رایج در مغاره است.[۴۵۸] معمولاً مریم، یوسف نجار، حیوانات، چوپان‌ها، فرشته‌ها و سه مغ نیز در کنار او دیده می‌شوند.[۴۵۸] فرانسیس آسیزی معمولاً به عنوان کسی که مغاره را رواج داد، به‌شمار می‌رود اما احتمالاً او مبدع آن نبوده‌است.[۴۵۸] مغاره در قرون ۱۷ و ۱۸ در جنوب اروپا به اوج محبوبیت خود رسید.[۴۵۸]

ویرانی کامل اورشلیم در سال ۷۰ میلادی بعد از محاصره شهر توسط رومیان، باعث شده بقای آثار باستانی مربوط به یهودیه در قرن اول را بسیار غیرمحتمل کرده و از تاریخ اورشلیم در اواخر قرن اول و قرن دوم تقریباً هیچ نمانده.[۴۵۹][۴۶۰] به عقیده مارگارت ام. میچل، اگرچه اوسبیوس قیصری گزارش داده که مسیحیان اورشلیم را قبل از سقوط شهر به مقصد پلا ترک کردند اما باید پذیرفت که هیچ اثر دست اولی از کلیسای اولیه اورشلیم تا به امروز باقی نمانده‌است.[۴۶۱] جو نیکل می‌نویسد «همان‌طور که کاوش‌های متعدد نشان داده‌است، حتی یک شیء که بتوان آن را واقعاً به عیسی نسبت داد، وجود ندارد.»[۴۶۲]

علی‌رغم این، در طول تاریخ مسیحیت آثار مختلفی به عیسی منسوب شده‌است، هر چند تردیدهایی در مورد آن‌ها وجود داشته‌است. دسیدریوس اراسموس، الهی‌دان کاتولیک قرن شانزدهم، با کنایه به ازدیاد اشیاء منسوب به عیسی و بناهایی که ادعا شده از چوب صلیبی که برای مصلوب‌کردن او استفاده شد ساخته شده‌اند، اشاره کرده‌است.[۴۶۳] نیز بیش از ۳۰ میخ امروزه در اروپا وجود دارد که مسیحیان مقدس می‌دانندشان زیرا اعتقاد دارند که از آن‌ها برای تصلیب عیسی استفاده شده‌است؛ حال آن‌که محققان معتقدند عیسی تنها با ۳ یا ۴ میخ مصلوب شد.[۴۶۴] برخی از این اشیاء زائرانی هم دارند. از بقایای ادعا شده تاج خار که زوار معدودی دارد گرفته، تا کفن تورین که زائران میلیونی، از جمله دو پاپ (ژان پل دوم و بندیکت شانزدهم) دارند.[۴۶۵][۴۶۶][۴۶۷]

1º Domingo da Páscoa – RESSURREIÇÃO: quando os túmulos se esvaziam… «  Centro Loyola de FéIt is finishedThe Spirit of the Lord is upon me - Lk 4:14-22 — The Lay Institute of  Divine MercyThe Crucifixion - Matthias Grunewald as art print or hand painted oil.11 Good Friday Observation ideas | jesus pictures, jesus photo, jesusFile:Leopold Layer - Križani.jpg - Wikimedia CommonsForgive Them Father (Crucifixion, Jesus, Religious) - Alix Beaujour 24x36  Unframed - African American Black Art Print Wall Decor Poster : Home &  KitchenPin on Mattia PretiJesuits IrelandThe Consistency of Christ: The Nails in the Palms and the Palms in the  Nails – Catholic Business JournalPin on JESUS ~ Name Above All NamesHe is not here, He is Risen' - Women discover the empty tomb of Jesus. An  angel shows Mary Magdalene and another woman … | Jesus art, Bible pictures,  Religious art

Jesus Christ-عیسی مسیح

عیسی شخصیت مرکزی مسیحیت است.[۳۶۵] در میان مسیحیان نظرات دربارهٔ عیسی متفاوت است اما عقایدی وجود دارند که در بین مذاهب مختلف مشترکند.[۳۶۶][۳۶۷][۳۶۸] منابع مختلف، از جمله اناجیل متعارف و رسائل عهد جدید نظیر نوشته‌های یوحنایی و آثار پولس، در شکل‌گیری دیدگاه‌های مسیحی دربارهٔ عیسی تأثیرگذار بوده‌اند. آن نوشته‌ها حاوی نظرات کلیدی مسیحیان دربارهٔ عیسی هستند، شامل الوهیت عیسی، زندگی انسانی و زمینی او و اینکه وی مسیح و پسر خدا بوده‌است.[۳۶۹] اگرچه در بسیاری از موارد اعتقادات مشترکی دارند، مذاهب مسیحی بر روی همه موارد متفق‌القول نیستند. نتیجتاً اختلافات بزرگ و کوچک در ربط با آموزه‌ها و باورها در مسیحیت در طول قرن‌ها وجود داشته‌است.[۳۷۰]

بنا به عهد جدید، از مرگ برخاستن عیسی شالوده مسیحیت را تشکیل می‌دهد.[۳۷۱] مسیحیان باور دارند که با مرگ فداکارانه او و رستاخیزش، انسان‌ها می‌توانند از گناه نخستین آمرزیده شوند و نتیجتاً به رستگاری و وعده زندگی ابدی برسند.[۳۷۲] با الهام از گفته‌های یحیی در فردای تعمید عیسی، آن‌ها عیسی را «بره خدا» می‌نامند که مصلوب شد تا نقش خود به عنوان خادم خدا به سرانجام برساند.[۳۷۳][۳۷۴] نتیجتاً، عیسی را آدمِ جدید و آخر به حساب می‌آورند؛ با این تفاوت که او، برخلاف آدم، از دستور خدا سرپیچی نکرد.[۳۷۵] مسیحیان عیسی را یک الگو می‌دانند که به مؤمنان توصیه می‌شود، از وی پیروی کنند.[۳۶۵]

بیشتر مسیحیان عقیده دارند عیسی هم یک انسان بود و نیز پسر خدا.[۹۰] با وجود اینکه بحث‌هایی در میان الهی‌دانان در ربط با طبعیت ذات او وجود دارد، مسیحیان تثلیثی در کل بر آنند که عیسی کلمه، تجسم و پسر خداست؛ پس هم کاملاً الهی است و هم کاملاً انسانی. البته تثلیث در میان همه مسیحیان پذیرفته نشده‌است.[۳۷۶][۳۷۷] پس از اصلاحات پروتستانی، مسیحیانی چون میکاییل سروتوس باورهای باستانی که برای عیسی دو ذات قائل بودند را زیر سؤال بردند.[۲] کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان،[۳۷۸] یونیتارینیسم و شاهدان یهوه از جمله مذاهب مسیحی هستند که تثلیث را باور ندارند.[۳۷۹]

علاوه بر شخص عیسی که در میان مسیحیان محترم است، نام او نیز جایگاه والایی در میان مسیحیان از روزهای اولیه مسیحیت داشته و دارد.[۳۸۰][۳۸۱]

یکی از پایه‌های یهودیت یگانگی و یکتایی مطلق خداست و پرستش یک شخص بت‌پرستی به حساب می‌آید.[۳۸۲] نتیجتاً، یهودیان الوهیت،[۳۲۰] واسطه خدا بودن یا بخشی از تثلیث بودن عیسی یا هر مسیح یهودی دیگری را رد می‌کنند.[۳۸۳]

بنا به یهودیت عیسی، مسیح نبود؛ آن‌ها می‌گویند که او هیچ‌کدام از پیشگویی‌های مسیح در تنخ را برآورده نکرده و خصوصیات شخصی مسیح را هم نداشته‌است.[۳۸۴] یهودیان استدلال می‌کنند که وعده ساخت معبد سوم را به سرانجام نرساند، یهودیان را در اسرائیل گرد هم نیاورد، صلح را در جهان برقرار نکرد و همه جهان را تحت خدای اسرائیل متحد نکرد.[۳۸۵] همچنین بنا به سنت یهودی، پس از ملاکی در قرن پنجم ق.م. دیگر هیچ پیامبری ظهور نکرده‌است.[۳۸۶][۳۸۷]

نقد عیسی توسط یهودیان تاریخ دیرینه‌ای دارد. تلمود[۳۸۸] مشمول بر داستان‌هایی است که حتی در قرون وسطی هم آن‌ها را منابعی افتراآمیز علیه عیسی به حساب می‌آوردند.[۳۸۹] در یکی از داستان‌ها شخصی به نام یشو حانوزری (عیسی ناصری)، یک مرتد شهوت‌ران، توسط دادگاه عالی یهودی به دلیل جادوگری و ترویج بت‌پرستی اعدام می‌شود.[۳۹۰] اکثر محققان معاصر بر آنند که این نوشته‌ها حاوی اطلاعات تاریخی دربارهٔ عیسی نیستند.[۳۹۱] در تورات میشنایی که توسط موسی بن میمون در اواخر قرن ۱۲ نوشته شده‌است، ذکر گردیده که عیسی سبب لغزش جهانیان است و به خدایی غیر از پروردگار خدمت می‌کند.[۳۹۲] در ادبیات قرون وسطای عبری، حکایتی وجود دارد به نام تولدوت یشو که در آن عیسی پسر یوسف پسر پاندرا به عنوان شخصی دغل‌کار توصیف شده‌است.[۳۹۳]

در اسلام، عیسی بن مریم یکی از پیامبران اولوالعزم[۳۹۴][۳۹۵][۳۹۶] خدا (الله) در نظر گرفته می‌شود که انجیل بر او نازل شد و برای اثبات نبوتش به اذن خدا معجزاتی (نظیر زنده کردن مردگان، مداوای بیماران لاعلاج و جان دادن به پرنده گلی) را به نمایش می‌گذاشت.[۳۹۷][۳۹۸][۳۹۹][۴۰۰]اسلام می‌گوید به عیسی امکان معجزه داده شد تا بتواند نزد یهودیان توحید را تبلیغ کند.[۴۰۱] به گفته قرآن، عیسی آمدن محمد را پیشگویی کرده‌است: «و یادآر، عیسی بن مریم که گفت: ای بنی‌اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم و شریعتی که پیش از من وجود داشته را تأیید می‌کنم و مژده آمدن رسولی بعد از من که نامش احمد خواهد بود را می‌دهم.» اعراب مسلمان صدر اسلام از این آیه استفاده می‌کردند تا مشروعیت جایگاه دین جدید خود در نظم دینی موجود را نشان دهند.[۴۰۲]

باور به پیامبری عیسی یکی از ضروریات مسلمانی است.[۴۰۳] قرآن ۲۵ مرتبه از او یاد کرده‌است — که از ارجاعات به نام محمد، پیامبر اسلام، بیشتر است[۴۰۴][۴۰۵] — و تأکید دارد او یک انسان فانی بود که مانند دیگر انبیا به صورت الهی انتخاب شد تا پیام خدا را برساند.[۴۰۶] مسلمانان عیسی را هم مانند دیگر پیامبران یک مسلمان[۴۰۷][۴۰۸] و سلف محمد می‌دانند که وعده آمدن او را داد.[۴۰۶]

قرآن تولد عیسی از مریم باکره را رد نمی‌کند، اما تجسم خدا یا فرزند خدا بودن او را قبول ندارد. در متون اسلامی تأکید زیادی بر توحید شده‌است و شریک قائل شدن برای خدا به هر نحو را بت‌پرستی می‌دانند.[۴۰۹] در قرآن گفته شده روح‌القدس به مریم خبر داد که حامله خواهد شد اما باکره خواهد ماند. قرآن تولد عیسی را یکی از آیات خدا محسوب می‌کند[۴۱۰][۴۱۱] و می‌گوید خدا روحش را در مریم دمید؛[۴۱۰][۴۱۱] عیسی به همین جهت روح‌الله خوانده می‌شود اما این در اسلام به معنای آنکه او پیش از تولد وجود داشته، نیست.[۴۱۰][۴۱۲]

مسلمانان بر آن هستند که اناجیلِ عهد جدید فقط تا حدودی معتبرند و باور دارند تعالیم اصلی عیسی تحریف شده‌اند و محمد بعدها آمد تا آن‌ها را احیا کند.[۴۱۳] در قرآن، عیسی همچنین عنوان مسیح دارد؛ ولی از دیدگاه اسلامی این به معنی خداگونه بودن او نیست. اسلام مصلوب شدن و سپس برخاستن او از مرگ را انکار و بر این نظر است که او جسماً به آسمان عروج کرده‌است.[۴۱۴][۴۱۵] قرآن می‌گوید عیسی کشته نشد، بلکه چنان به کافران نمایانده گردید و به صورت جسمانی به بهشت برده شد.[۴۱۶][۴۱۷][۴۱۸] اغلب تفاسیر قدیمی شیعه امامی و سنی می‌گویند یکی (معمولا یکی از حواریون) شبیه عیسی شد و به همین جهت او را به جای عیسی مصلوب کردند.[۴۱۹] با این وجود، برخی مسلمانان که به غالیان شهرت دارند، صحت تاریخی تصلیب عیسی را قبول داشتند، هر چند معتقد بودند تنها جسم زمینی او روی صلیب مرد و ماهیت خدایی او (روحش) زنده ماند و به بهشت رفت و در نتیجه، مرگش ظاهری بود.[۴۲۰] به هر روی، مسلمانان ورود او به بهشت و نه مصلوب شدنش را اتفاق مهم زندگی‌اش می‌دانند.[۴۲۱] بسیاری از آنان بر این باور هستند که عیسی در آخرالزمان به دنیا بازخواهد گذشت و دجال را خواهد کشت.[۴۲۲] مسلمانان پیرو احمدیه باور دارند عیسی از مصلوب شدن جان سالم به در برد و خود را به کشمیر رساند و تا ۱۲۰ سالگی آنجا زندگی کرد.[۴۲۳]

بهائیان عیسی را یکی از مظاهر ظهور — واسطه میان خدا و انسان که پیام او را منتقل می‌کنند[۴۲۴]—می‌دانند.[۴۲۵] مظهر ظهور در بهائیت به شباهات میان انسان و خدا تأکید دارد و نتیجتاً، به تجسم در مسیحیت شبیه است.[۴۲۵] در تفکرات بهائی، عیسی به عنوان پسر خدا پذیرفته شده‌است.[۴۲۶] علی‌رغم این، تجلی «ذات وصف‌ناپذیر» الهی در یک انسان را به دلیل باورشان به «ذات متعالی و همیشه حاضر خدا» رد می‌کنند.[۴۲۵]

بهاءالله بر آن بود که از آنجا که همه مظاهر ظهور ویژگی‌های الهی یکسانی دارند، آن‌ها را می‌شود «بازگشت» معنوی مظاهر پیشین به حساب آورد و آمدن هر مظهر ظهور جدیدی منجر به دین جدیدی می‌شود که جانشین قبلی‌هاست.[۴۲۴] بهائیان باور دارند با پیشرفت انسان، خدا برنامه خود را آشکار می‌سازد و نتیجتاً، ظهور بهاءالله بازگشت وعده داده شده مسیح است.[۴۲۷] تعالیم بهائی بسیاری از مسائل مربوط به عیسی که در انجیل‌ها آمده را تأیید می‌کند اما نه همه آن‌ها را. به عنوان مثال، تولد عیسی از باکره و تصلیب او را قبول دارند،[۴۲۸][۴۲۹] اما برخاستن و معجزات عیسی را نمادین می‌دانند.[۴۲۶][۴۲۹]

در مانویت، مانند سنت‌های قدیمی‌تر گنوسی، میان شخصیت زمینی عیسی و شخصیت آسمانی او تمایز قائل شده‌است. یکی عیسی ناصری، یک مرد زمینی است و دیگری یک ناجی آسمانی. این تمایز احتمالاً مسبوق به سابقه بوده، زیرا مانی مدتی را نزد فرقه یهودی-مسیحی الخسائیه سپری کرده بود و عقیده آنان نسبت به عیسی را وام گرفته‌است. در نوشته‌های مانوی حداقل به شش بعد مختلف از عیسی اشاره شده که همه آن‌ها در نظام دینی مانویان اهمیت زیادی داشته‌اند و این ابعاد به ترتیب عیسی درخشان، عیسی زجرکش، عیسی ناصری، عیسی برخاسته [از مرگ]، عیسی کودک و ماه هستند. این آخری بدان جهت است که عیسی درخشان را با ماه در پیوند می‌دیدند. در یک متن سغدی مانوی نوشته شده‌است: «یک عصر، زمانی که عیسی [ماه] بالا آمد.» همه این تصورات مختلف عیسی نزد مانویان می‌تواند به اهمیت یک شخصیت کیهانی زجرکشیده و ناجی منسوب شود. بعد سوم عیسی، یعنی شخصیت زمینی عیسی مسیح، بیش از سایر ابعاد مورد توجه نویسندگان مانوی بوده‌است. یک متن فارسی میانه از این عیسی به عنوان سلف مانی در خط جانشینی پیامبران (دیگران زرتشت، بودا و شیث هستند) نام برده‌است. علی‌رغم این، لقب مسیح منحصر به بعد سوم نیست و برای عیسی برخاسته از مرگ (بعد چهارم) نیز به کار گرفته شده‌است. همچنین در متونی که به فارسی میانه هستند، برخی مواقع مسیح و آریامن (از ایزدان زرتشتی) در یک معنی استفاده کرده‌اند.[۴۳۰]

900+ JESUS, MARY, AND JOSEPH ideas | madonna and child, blessed mother,  religious artJesus on His Throne, Angels, throne, King, Jesus Christ, heaven, lion, HD  wallpaper | PeakpxPin on HEAVENPin on My Faith is in HimThe Passion of the Christ movie review (2004) | Roger EbertJesus is Tempted in the Desert - Word on FireSermons | Hope Lutheran Church290 Lion and Lamb ideas | lion and lamb, lamb, lionLok Drog (darkwolf4598) - Profile | PinterestPin on Warriors of GodThe return of Jesus Christ to Earth is an ancient Christian belief and one  held as literal truth by millions of Americans | Art21 MagazineEnd Time: 3 scary prophecies that must come to pass before Jesus comes back  | Pulse NigeriaDeath Notice: Mary Loughran – Balally Parish

عیسی مسیح-ישוע-הושע

عیسی وعده می‌داد که یک شخصیت آخرالزمانی، به‌نام «پسر انسان»، به‌زودی با قدرت و جلال سوار بر ابرها خواهد آمد تا برگزیده‌شدگان را از چهار سوی جهان گرد آورد. عیسی از خودش هم با عبارت «پسر انسان» یاد می‌کرد اما محققان مطمئن نیستند که این دو یکی باشند. پولس و دیگر مسیحیان اولیه معتقد بودند که «عیسای برخاسته از مرگ» همان «پسر انسان» است.[۲]

مسیح خوانده‌شدن عیسی نشان‌دهنده آن است که پیروان عیسی او را به عنوان وارث داوود، که برخی از یهودیان انتظار بازگشتش را می‌کشیدند تا اسرائیل را نجات دهد، پذیرفته بودند. یهودیان لقب مسیح را به افراد بسیاری داده بودند اما انجیل‌ها از آن به عنوان یک صفت عام، به‌گونه‌ای که عیسی هم یکی دیگر از «مسیح‌ها» به‌شمار آید، استفاده نمی‌کنند، بلکه عیسی را چنان می‌نمایانند که او خود مسیح است. در یهودیت اولیه، این شکل مطلق استفاده از این عنوان یافت نمی‌شود، بلکه فقط عبارات عامی مانند «مسیحِ او» وجود دارد. این سنت مبهم است و سبب شده بحث‌هایی بر سر اینکه عیسی «مسیح‌بودن» را نقش آخرالزمانی خود به حساب می‌آورد یا نه، شکل گیرد.[۳۱۱] سنت‌های آخرالزمانی یهود ابعاد مختلفی داشتند و برخی بر حضور یک مسیح متمرکز بود و برخی دیگر نه. با توجه به سنت مسیحی، گرد تایسن بر این فرضیه تأکید دارد که عیسی برای خودش نقشی آخرالزمانی قائل بود اما عنوان «مسیح» را بر خود ننهاد.[۳۱۲] بارت اهرمان استدلال می‌کند که عیسی خود را مسیح می‌دانست، اما نه به مفهومی که بسیاری از مردم تصور می‌کنند،[۳۱۳] بلکه بدین معنا که او در نظم سیاسی جدیدی که خدا آن را آغاز خواهد کرد، پادشاه خواهد بود.[۳۱۴]

در حدود سال ۳۰ میلادی، عیسی و پیروانش از جلیل به اورشلیم سفر کردند تا عید پسح را برگزار کنند.[۳۰۶] در آنجا او در معبد دوم، مرکز دینی و مدنی یهودیان، آشوبی ایجاد کرد.[۳۱۵] سندرز این را با پیشگویی عیسی مبنی بر نابودی کامل معبد مرتبط می‌داند.[۳۱۶] عیسی آخرین وعده غذایی خود با حواریون را هم در اورشلیم سپری کرد که مراسم مسیحی عشای ربانی نان و شراب ریشه در آن دارد. سخنان او که در انجیل‌های هم‌نوا و نامه اول پولس به قرنتیان روایت شده‌است، کاملاً با یکدیگر هم‌خوانی ندارند، اما به نظر می‌رسد این وعده غذایی نمادین به جایگاه عیسی در ملکوت الهیِ قریب‌الوقوع اشاره داشته باشد؛ آن هم زمانی‌که احتمالاً عیسی پی برده بود به زودی کشته خواهد شد اما شاید امید داشت خدا مداخله کند و نجاتش دهد.[۳۱۷]

در انجیل‌ها روایت شده که یکی از حواریون عیسی به او خیانت کرد و تحویلش داد. به عقیده محققان زیادی این یک روایت بسیار قابل اعتماد است.[۳۱۸] عیسی به دستور پونتیوس پیلاطس، فرماندار رومی یهودیه، اعدام شد.[۳۱۵] پیلاطس به احتمال زیاد وعده‌های عیسی در ربط با ملکوت الهی را تهدیدی علیه حکومت روم در منطقه یافت و برای اعدام عیسی با رهبران یهودیان همکاری کرد.[۳۱۹] کاهنان اعظم صدوقی معبد دوم احتمالاً بنا به دلایل سیاسی خواستار اعدام عیسی بودند، نه به‌خاطر آموزه‌های دینی او.[۳۱۸] ممکن است به چشم آن‌ها، عیسی تهدیدی برای ثبات موجود به حساب می‌آمده، خصوصاً بعد از آشوبی که او در معبد ایجاد کرد.[۳۱۸][۳۲۰] عوامل دیگری نظیر ورود پیروزمندانه عیسی به اورشلیم هم احتمالاً در این تصمیم اثر گذاشته‌اند.[۳۲۱] اکثر محققان مصلوب‌شدن عیسی را واقعیتی تاریخی می‌دانند، زیرا محتمل نیست که مسیحیان اولیه برای رهبر خودشان داستان مرگی دردناک جعل کرده باشند.[۳۲۲][۳۲۳]

پس از مرگ عیسی، پیروانش مدعی برخاستن او از مرگ شدند، هر چند جزئیات دقیق تجربیات آن‌ها از برخاستن عیسی مشخص نیست. روایات انجیل‌ها با یکدیگر تناقض دارند که دلیل آن، نه جعل هدفمند، بلکه احتمالاً این است که بین افرادی که مدعی دیدن عیسی شده‌اند، بر سر اینکه کدامشان زودتر او را دیده رقابتی وجود داشته‌است.[۳۲۴] از طرف دیگر، ال. مایکل وایت معتقد است تناقض‌ها در اناجیل نشان‌دهنده تفاوت نظر بین نویسندگان ناشناس آن‌ها بوده‌است.[۳۲۵] پیروان عیسی اجتماعی را تشکیل دادند تا منتظر بازگشت او و تأسیس پادشاهی‌اش بمانند.[۳۱۵]

تحقیقات محققان معاصر در مورد شخصیت تاریخی عیسی، تا حدودی به دلیل تنوع سنت‌های مطالعات دانشگاهی،[۳۲۶] باعث نشده یک نمای تاریخی واحد از این شخصیت به دست آید. با توجه به کمبود منابع تاریخی، به‌طور کلی برای محققان دشوار است که نمایی از عیسی که از نظر تاریخی شامل چیزی بیش از عناصر کلی زندگی او باشد، ارائه کنند.[۷۴][۷۵] آن‌گونه که این تحقیقات عیسی را می‌نمایانند، اغلب با یکدیگر و نیز با انجیل‌ها متفاوت است.[۳۲۷][۳۲۸]

بنا به گفته سندرز، عیسی در نظر محققان مؤسس «جنبشی جهت نو شدن در چارچوب یهودیت» به‌شمار می‌آید. یکی از معیارهایی که برای تشخیص جزئیات تاریخی در «جستجوی سوم» برای یافتن عیسی، به کار رفته‌است معیار «قابل قبول بودن» روایات است، بدین معنا که با زمینه یهودی عیسی و تأثیر او بر مسیحیت هم‌خوانی داشته باشد. یک اختلاف در تحقیقات معاصر در ربط با عیسی این است که آیا او واعظی آخرالزمانی بوده‌است یا خیر. توافق مورد قبول اکثر محققان این است که او مانند یحیی و پولس واعظی بود که آمدن آخرالزمان را وعده می‌داد، اما برخی از محققان اهل آمریکای شمالی، مانند بورتون ماک و جان دومینیک کروسان، معتقدند که عیسی بیشتر به حکیمی کلبی می‌مانست.[۳۲۹] علاوه بر نمایاندن عیسی چون واعظی آخرالزمانی، معالجی کاریزماتیک یا فیلسوفی کلبی، برخی از محققان او را مسیح واقعی یا پیامبر برابری‌طلب خواهانِ تغییر اجتماعی به‌شمار می‌آورند.[۳۳۰][۳۳۱] روی هم رفته، تصاویر تاریخی مختلفی که از عیسی رسم می‌شود، در بیشتر موارد با یکدیگر همپوشانی دارند و محققانی که با یک جنبه مخالفند، ممکن است با یک جنبه دیگر موافق باشند.[۳۳۲]

از قرن ۱۸ میلادی تا امروز، برخی محققان گهگاه عیسی را «مسیح سیاسی ملی» توصیف کرده‌اند، اما مدارک برای پشتیبانی از چنین دیدگاهی محدود است. همچنین انجیل‌های هم‌نوا حاوی مطالب کافی برای اثبات این مدعا که عیسی یک زیلوت — جنبشی برای شورش یهودیان بر امپراتوری روم — بود، نیستند.[۳۱۸]

عیسی در جلیل رشد کرد و بخش اعظم تبلیغش در آنجا انجام شد.[۳۳۵] در قرن اول میلادی در جلیل و یهودیه زبان‌های آرامی یهودی فلسطینی، عبری و یونانی رایج بودند که آرامی زبان غالب منطقه بود.[۳۳۶][۳۳۷] توافق جامعی وجود دارد که عیسی بیشتر آموزه‌هایش را در آرامی[۳۳۸] به لهجه جلیلی عرضه کرد.[۳۳۹][۳۴۰] او احتمالاً تا حدودی با یونانی هم آشنایی داشت ولی آشنایی‌اش با لاتین کمتر محتمل است.[۳۴۱]

محققان امروز اتفاق نظر دارند که عیسی یک یهودی اهل فلسطین قرن اول میلادی بود.[۳۴۲][۳۴۳] عهد جدید یونانی او را Ἰουδαῖος (یودایوس) خوانده‌است که می‌تواند بر دین یهودیت، قومیت یهودی یا هر دو دلالت داشته باشد.[۳۴۴][۳۴۵][۳۴۶] بنا به امی جیل لوین، پاسخ دادن به سؤال دربارهٔ قومیت عیسی به شدت سخت است و پژوهشگران فقط قبول دارند «عیسی یک یهودی بود»، بدون اینکه توضیح دهند منظور از «یهودی» دقیقاً چیست.[۳۴۷]

عهد جدید هیچ توضیحی دربارهٔ ظاهر عیسی تا قبل از مرگ او ارائه نمی‌کند. در کل، عهد جدید دربارهٔ ظاهر افرادی که آن‌ها را ذکر می‌کند، بی‌تفاوت است.[۳۴۸][۳۴۹][۳۵۰] عیسی احتمالاً چهره‌ای مشابه دیگر یهودیان زمان خودش داشت و بنا به گفته محققان به دلیل سبک زندگی زهدانه و بی‌خانمانه‌اش، محتمل است که بدن ورزیده‌ای دارا بوده باشد.[۳۵۱] ژوان تیلور منابع مرتبط و غیرمرتبط با کتاب مقدس را جمع‌آوری کرده‌است و به نتیجه رسیده که عیسی در واقعیت از نظر ظاهری با آنچه که هنر غربی از او می‌نماید تفاوت داشته‌است.[۳۵۲]

نظریه افسانه‌بودن عیسی نظریه‌است که بر مبنای آن عیسی ناصری هرگز وجود نداشته‌است؛ یا اینکه در صورت موجودیت تاریخی، عملاً هیچ ارتباطی میان او و تأسیس مسیحیت و روایات انجیل‌ها وجود ندارد.[۳۵۳] داستان تولد عیسی، در کنار دیگر اتفاقات کلیدی، چنان با عناصر افسانه‌ای در هم آمیخته‌اند که برخی پژوهشگران را قانع کرده‌است که خود عیسی نیز شخصیتی افسانه‌ای بوده‌است.[۳۵۴] برونو باور (۱۸۰۹–۱۸۸۲) معتقد بود که اولین انجیل یک اثر ادبی بود که تاریخ را نه توصیف، که «تولید» کرده‌است.[۳۵۵] به گفته آلبرت کالتهوف (۱۸۵۰–۱۹۰۶) یک جنبش اجتماعی زمانی که با انتظارات آخرالزمانی یهودیان مواجه شده‌است، عیسی را خلق کرده‌است.[۳۵۵] آرتور دریوس (۱۸۶۵–۱۹۳۵) معتقد بود که عیسی افسانه‌ای بوده‌است که قبل از مسیحیت هم وجود داشته‌است.[۳۵۵] علی‌رغم استدلال‌هایی که محققان طرفدار این نظریات ارائه کرده‌اند، یک توافق قوی بین پژوهشگران کتاب مقدس وجود دارد که شخصیت تاریخی عیسی در همان بازه زمانی و مکانی زندگی کرده‌است.[۳۵۶][۳۵۷][۳۵۸][۳۵۹][۳۶۰][۳۶۱][۳۶۲]

غیر از پیروان و مریدان عیسی، سایر یهودیان معاصر وی ادعای او مبنی بر مسیح بودن را رد کردند، نظری که اکثریت یهودیان امروز نیز بر آن تأکید دارند. الهی‌دانان، شوراهای سراسری، اصلاح‌گران و دیگر مسیحیان در طول قرون مطالب زیادی در ربط با عیسی نوشته‌اند. تعاریف مختلف از عیسی منجر به ظهور مذاهب مسیحی و جدایش‌های مختلف شده‌است. مانویان، گنوس‌ها، مسلمانان، دروزها، بهائیان و ادیان دیگری برای عیسی در دین خودشان جایگاه ویژه‌ای قائل شده‌اند.[۳۶۳][۳۶۴]

Pin on ArtFile:Trifacial Trinity.jpg - Wikimedia CommonsBrooklyn MuseumAngel Jesus Vector Images (over 1,600)Humanities Collaborative - The Angel of the LORD(1)The angel giving Jesus strength during his Agony in the Garden … stock  image | Look and LearnPin on +++Eucharistic Adoration NetworkFree download King Jesus Wallpaper [1920x1080] for your Desktop, Mobile &  Tablet | Explore 74+ King Of Kings Wallpaper | King Of Kings Wallpaper,  Triple H King Of Kings Wallpaper, Kings Of Leon WallpaperScriptural Proof for Rapture Timing – According to Scripturesjesus, ascension of christ, holiday, father's day, holy, religion, god,  believe, wing, angel, bible | Pikistcristo redentor, rio de janeiro, christ, jesus, holy, angel, wing,  blessing, statue, sculpture, monument | PikistPin on The Holy FaceANTONIO DA ATRI- Trinity With Three Faces Art Print by BookCollecting101 |  Society6File:Trinity faces.jpg - Wikimedia Commons32 Trinity Icons, Tricephalous ideas | trinity, religious art, holy trinity

Jesus Christ

    مریم مجدلیه (در انجیل یوحنا به تنهایی، اما در اناجیل هم‌نوا به همراه زنان دیگر) در صبح یکشنبه بر سر گور عیسی می‌رود و از خالی یافتن آن متعجب می‌شود. علی‌رغم تعلیمات عیسی، شاگردانش متوجه نشده بودند که قرار است او دوباره برخیزد.[۲۴۰]

    • در متی، گور توسط نگهبانان محافظت می‌شود. فرشته‌ای از بهشت آمده و قبر را می‌گشایند که سبب از هوش رفتن نگهبانان از ترس می‌شود. عیسی بعد از اینکه مریم مجدلیه و «آن یکی مریم» از قبر بازدید کردند، بر آن‌ها ظاهر می‌شود. سپس به سراغ یازده حواری باقی مانده در جلیل می‌رود و به آن‌ها این وظیفه را محول می‌کند که همه ملل را به نام پدر، پسر، روح‌القدس تعمید دهند.[۲۰۵]
    • در مرقس سالومه و مریم مادر یعقوب (یکی از حواریون عیسی) مریم مجدلیه را در بازدید از قبر عیسی همراهی می‌کنند. در گور مرد جوانی در لباس سفید که یک فرشته بود، به آن‌ها می‌گوید که عیسی همانگونه که به حواریونش گفته بود (باب ۱۴٫۲۸)، با آن‌ها در جلیل دیدار خواهد کرد.[۶۲]
    • در لوقا، مریم مجدلیه و دیگر زنان دو فرشته را در قبر می‌بینند، اما ۱۱ حواری حرف‌های آن‌ها را باور نمی‌کنند. عیسی با دو نفر از حواریونش در عمواس دیدار و چندی بعد با پطروس ملاقات می‌کنند. سپس، او در همان روز در اورشلیم بر حواریونش ظاهر می‌شود. علی‌رغم اینکه عیسی به صورت رمزآلودی ظاهر و بعد غیب می‌شود، به حواریونش اجازه می‌دهد به او را لمس کنند و غذایی می‌خورد تا به آن‌ها ثابت کند که یک روح نیست. در اینجا نیز فرمان خود مبنی بر پخش تعالیمش در میان ملل را تکرار می‌کند.[۲۴۱]
    • در یوحنا، مریم مجدلیه در ابتدا تنهاست اما بعد پطروس و «حواری که عیسی دوستش می‌داشت» هم به او می‌پیوندد تا از قبر بازدید کنند. عیسی سپس بر مریم مجدلیه و بعد بر حواریونش ظاهر می‌شود و به آن‌ها نیروی بخشیدن یا نبخشیدن گناهان را اعطا می‌کند. در ملاقات دوم با حواریون، به توما که برخاستنش را باور نداشت، ثابت می‌کند که واقعی است. حواریون سپس به جلیل بازمی‌گردند و عیسی دوباره به ملاقاتشان می‌رود. آنجا در دریاچه طبریه عیسی معجزه ماهیگیری را انجام می‌دهد و بعد از آن از پطرس می‌خواهد به حواریونش خدمت کند.[۲۴۲][۲۴۳]
    • عروج عیسی به بهشت در باب ۲۴ لوقا و باب ۱ اعمال رسولان توصیف و در نامه به تیموتاوس بدان اشاره شده‌است. بنا به اعمال رسولان، ۴۰ روز بعد از برخاستن، در برابر نگاه حواریون به سوی آسمان رفت و در ابری ناپدید شد. بنا به باب سومِ نامه اول پطرس، «عیسی به بهشت رفت و در دستان امن خداست.»[۵۲]

    • اعمال رسولان به چند مرتبه دیده شدن عیسی بعد از عروجش اشاره می‌کند. در باب هفتم، استفان به بهشت نگاه و «عیسی را در دست راست خدا» مشاهده می‌کند.[۲۴۴] در راه دمشق، پولس بعد از دیدن «نوری خیره‌کننده از گرداگرد آسمان» و صحبت با عیسی، به مسیحیت می‌گرود. عیسی همچنین به خواب حنانیه دمشقی می‌رود و از او می‌خواهد پولس را که بعد از دیدن آن نور کور شده بود، دوباره بینا کند.[۲۴۵] مکاشفه یوحنا هم حاوی سخنانی از عیسی در ربط با پایان جهان است.[۲۴۶]

    • بعد از زندگی عیسی پیروانش، چنان‌که در باب‌های اول اعمال رسولان توصیف شده‌است، همگی از طریق تولد یا ایمان آوردن یهودی بودند که کتاب مقدس آنان را «تازه‌وارد» یا «غریبه»[۲۴۷] و مورخان «مسیحیان یهودی» می‌خوانند. پیام اولیه انجیل‌ها به صورت شفاهی و احتمالاً به زبان آرامی[۲۴۸] و سپس یونانی منتقل می‌شد.[۲۴۹] بنا به اعمال رسولان و نامه به غلاطیان، اولین جوامع مسیحی در شهر اورشلیم واقع بودند و از جمله رهبرانشان پطرس، یعقوب برادر عیسی و یوحنا بودند.[۲۵۰][۲۵۱]

    • پولس بعد از ایمان‌آوردن، بر خود لقب «رسول جنتیل‌ها (غیریهودیان)» می‌نهند و مسیحیت را میان آنان تبلیغ می‌کند. گفته شده‌است که تأثیر پولس بر تفکرات مسیحی از همه نویسندگان عهد جدید بیشتر بوده‌است.[۲۵۲] تا آخر قرن اول میلادی، مسیحیت از دیدگاه مسیحیان و غیرمسیحیان به دینی مستقل از یهودیت که خود در قرون بعد از نابودی معبد دوم در حال تکامل و توسعه بود، بدل شده بود.[۲۵۳]

    • چندین نقل‌قول از عهد جدید و دیگر متون مسیحی قرون اولیه نشان می‌دهد که مسیحیان نخستین به‌طور معمول کتاب مقدس عبری را از متون مقدس خود به حساب می‌آوردند و معمولاً ترجمه‌های یونانی و آرامی آن را می‌خواندند.[۲۵۴]

    • مسیحیان اولیه تعداد زیادی اثر دینی، از جمله آن‌هایی که در عهد جدید قانونی فهرستشان آمده‌است، به نگارش درآوردند. متون قانونی، که منابع اصلی استفاده شده توسط مورخان جهت شناخت شخصیت تاریخی عیسی و متون مقدس مسیحی هستند، احتمالاً بین سال‌های ۵۰ تا ۱۲۰ م نوشته شده‌اند.[۲۵۵]

    • در سال ششم میلادی، یهودیه، ادوم و سامریه که پیش از آن پادشاهی‌های تابع امپراتوری روم بودند، با یکدیگر ادغام شدند و استان رومی یهودیه شکل گرفت. به جای یک پادشاه تابع، یک بخشدار رومی بر آن سرزمین حکومت می‌کرد. قیصریه دریایی مرکز حکومت آن بخشدار بود و به کاهن اعظم اسرائیل اجازه داده شده بود بر اورشلیم حکومت کند. بخشدار زمانی که احساسات دینی و ملی در جریان مراسم‌های دینی باعث آشوب و شورش می‌شد، به اورشلیم می‌رفت. قلمروهای یهودی جلیل و یهودیه توسط سرزمین‌های غیر یهودی احاطه شده بودند اما رومی‌ها به یهودیان اجازه دادند که به صورت قانونی و فرهنگی مجزا باقی بمانند. جلیل سرزمین ثروتمندی بود و فقر به اندازه‌ای نبود که بتواند نظم اجتماعی را با خطر مواجه کند.[۱۶۷]

    • این دوره هلنیستی دین یهودیت بود؛ در این دوره، سنت‌ها و عناصر دینی یهود با فرهنگ یونانی ترکیب شد. تا زمان سقوط امپراتوری روم غربی و فتوحات مسلمانان در مدیترانه شرقی، مراکز اصلی یهودیت هلنیستی انطاکیه و اسکندریه، دو مرکز شهری یونانی در غرب آسیا و شمال آفریقا بودند که در قرن ۴ قبل از میلاد و پس از لشکرکشی‌های اسکندر مقدونی تأسیس شدند. در دوره هیکل دوم، یهودیت هلنیستی در اورشلیم هم وجود داشت و که باعث ایجاد نزاع‌هایی میان دو گروه یهودیان سنتی و هلنیستی می‌شد. در این دوره، کتاب مقدس عبری از عبری توراتی و آرامی توراتی به یونانی یهودی کوینه‌ای ترجمه شد؛ به دلیل اینکه سخنوران عبری کاهش پیدا کردند، ترگوم‌ها نیز به آرامی ترجمه شدند.[۲۵۶]

    • اساس دینی یهودیان بر تورات، پنج کتابی که می‌گفتند توسط خدا به موسی داده شده، استوار بود. سه گروه مهم مذهبی فریسیان، اسنی‌ها و صدوقیان بودند. هرچند این سه گروه در مجموع نماینده بخش کوچکی از جمعیت بودند. یهودیان چشم به راه آن روزی بودند که خدایشان آن‌ها را احتمالاً به وسیله جنگ علیه رومیان از حاکمان «کافر» خود نجات دهد.[۱۶۷]

    • عیسی یک یهودی اهل جلیل بود،[۹۹] در حدود سال‌های آغازین قرن اول متولد شد و در ۳۰ یا ۳۳ پس از میلاد در یهودیه کشته شد.[۲۵۷] توافقی میان محققان وجود دارد که عیسی یکی از معاصران یحیی بود و توسط بخشدار رومی یهودیه، پونتیوس پیلاطس، که از ۲۶ تا ۳۶ میلادی این منصب را داشت، مصلوب شد.[۲۵۸]

    • اناجیل چند اشاره به سال تولد عیسی ارائه می‌کنند. بنا بر متی ۲:۱، تولد عیسی در زمان پادشاهی هیرود بزرگ که در سال ۴ میلادی درگذشت، اتفاق افتاد. به گفته لوقا ۱:۵، هیرود اندکی پیش از تولد عیسی مرد؛[۲۵۹][۲۶۰] هرچند همین انجیل زایش عیسی را همزمان با سرشماری مالیاتی کوئیرینیوس که ۱۰ سال بعد از مرگ هیرود اتفاق افتاد، می‌داند.[۲۶۱][۲۶۲] لوقا ۳:۲۳ متذکر می‌شود که عیسی در زمان آغاز تبلیغ ۳۰ ساله بود که بنا به گفته اعمال رسولان ۱۰:۳۷ و ۱۰:۳۸، پس از تبلیغ توسط یحیی انجام شد؛ دوران ابلاغ یحیی بنا به گفته لوقا ۳:۱ و ۳:۲، در پانزدهمین سال امپراتوری تیبریوس آغاز گردید که برابر می‌شود با ۲۸ یا ۲۹ میلادی.[۲۶۳][۲۶۴] با ترکیب گفته‌های اناجیل و اطلاعات تاریخی، بیشتر پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که تولد عیسی باید بین سال‌های ۶ تا ۴ قبل از میلاد اتفاق افتاده باشد،[۲۶۴][۲۶۵] هرچند گروهی دیگر بازه بزرگ‌تری را محتمل می‌دانند.

      بازه تاریخ تبلیغ عیسی با استفاده از شیوه‌های مختلفی تخمین زده شده‌است.[۲۶۶][۲۶۷] یکی از این شیوه‌ها انطباق سال‌های ذکر شده توسط لوقا و اعمال رسولان با حکومت تیبریوس است که تاریخی میان ۲۸ یا ۲۹ میلادی را به دست می‌دهد.[۲۶۸] روش دیگری آغاز آن را بین سال‌های ۲۷ تا ۲۹ می‌داند، زیرا یوحنا ۲:۱۳ تا ۲:۲۰ می‌گوید که ۴۶ سال از ساخت معبد اورشلیم در زمان آغاز تبلیغ عیسی می‌گذشت و یوسف فلاوی هم متذکر شده که هیرود بزرگ در هجدهم سال سلطنتش دستور به بازسازی معبد داده‌است.[۲۶۶][۲۶۹] روشی دیگر، استفاده از سال‌های مرگ یحیی و ازدواج هیرودیس آنتیپاس با هیرودیاس (بنا به نوشته‌های یوسف فلاوی) و مرتبط کردن آن با متی ۱۴:۴ و مرقس ۶:۱۷ است.[۲۷۰][۲۷۱] بیشتر پژوهشگران سال ازدواج را بین ۲۸ تا ۳۵ می‌دانند و نتیجتاً زمان آغاز تبلیغ عیسی می‌شود ۲۸ تا ۲۹.[۲۶۷]

    • تلاش‌هایی انجام شده تا زمان تصلیب عیسی مشخص شود. نظر بیشتر محققان آن است که او در سال ۳۰ یا ۳۳ مصلوب شد.[۲۵۷][۲۷۲] انجیل‌ها ذکر کرده‌اند که این اتفاق در زمان حکومت پونتیوس پیلاطس بر یهودیه (بین سال‌های ۲۶ تا ۳۶) اتفاق افتاده‌است.[۲۷۳][۲۷۴][۲۷۵] زمان مسیحی شدن پولس (بین ۳۳ تا ۳۶) بالاترین محدوده برای تاریخ مصلوب شدن است. زمان مسیحی شدن و تبلیغ پولس با بررسی رساله‌های پولس و اعمال رسولان قابل ردیابی است.[۲۷۶][۲۷۷] همچنین ستاره‌شناسان تلاش کرده‌اند تاریخ دقیق مصلوب شدن را با بررسی حرکت ماه و محاسبه زمان تاریخی پسح، مراسمی انجام شده بر اساس گاه‌شماری شمسی–قمری عبری، تخمین بزنند. بر این اساس، عیسی در ۷ آوریل ۳۰ یا ۳ آوریل ۳۳ مصلوب شده‌است.[۲۷۸]

    • بسیاری از پژوهشگران مدرن توافق دارند که پدر عیسی، یوسف نجار، قبل از اینکه او تبلیغ خود را آغاز کند، مرد. انجیل‌ها اصلاً به یوسف در زمان تبلیغ عیسی اشاره نمی‌کنند. مرگ یوسف می‌تواند دربارهٔ خطاب‌شدن عیسی با لفظ «عیسی پسر مریم» در مرقس ۶:۳ شفاف‌سازی کند، چرا که پسرها را معمولاً با نام پدرشان خطاب می‌کردند.[۲۷۹]

    • بنا به گفته تیسن و مرتس، برای رهبران کاریزماتیک چون عیسی، معمول است که با خانواده‌هایشان به مشکل بخورند.[۲۸۰] در انجیل مرقس، خانواده عیسی دچار این بیم می‌شوند که او دیوانه است. این قسمت را یک اتفاق تاریخی می‌دانند، زیرا بعید است که توسط مسیحیان اولیه ساخته شده باشد.[۲۸۱] پس از مرگ عیسی، بسیاری از اعضای خانواده‌اش به جنبش مسیحی پیوستند.[۲۸۰] برادرش، یعقوب، به یکی از رهبران کلیسای اورشلیم تبدیل شد.[۲۸۲]

    • به عقیده گیزا ورمس تکامل الهیاتی باعث شده‌است که باور «تولد عیسی از باکره» رواج یابد، نه اتفاقات تاریخی.[۲۸۳] اگرچه بسیاری از محققان باور دارند که انجیل‌های هم‌نوا از روی یکدیگر نوشته شده‌اند، اما دیگران این موضوع را قابل اهمیت می‌دانند که باکره بودن مادر عیسی توسط دو انجیل هم‌نوا (متی و لوقا) ذکر شده‌است.[۲۸۴][۲۸۵][۲۸۶][۲۸۷][۲۸۸][۲۸۹] بنا به گفته اد سندرز، روایت‌های تولد عیسی از باکره در متی و لوقا واضح‌ترین نمونه از جعل در روایات اناجیل در ربط با زندگی عیسی است. هر دو انجیل می‌گویند او مطابق پیشگویی‌های یهودی در بیت‌لحم متولد شده‌است و هر دو می‌گویند که او در ناصره رشد یافته‌است. اما سندرز اشاره می‌کند دو انجیل آن را به‌طور کاملاً متفاوتی روایت می‌کنند. ادعای لوقا مبنی بر یک سرشماری که پس از آن هرکسی به شهر اجدادی‌اش بازگشت، نمی‌تواند درست باشد. روایت متی محتمل‌تر است، اما داستان به گونه‌ای ساخته شده که عیسی را چون یک موسی جدید معرفی کند، و یوسف فلاوی هم، با وجود ذکر بی‌رحمی هیرود بزرگ، هیچ اشاره‌ای نمی‌کند که او دستور به قتل‌عام نوزدان داد. نتیجتاً بیشتر اندیشمندان معاصر کشتار نوزدان پسر توسط هیرود که متی از آن سخن گفته را واقعی نمی‌دانند.[۲۹۰]

    • سندرز می‌گوید شجره‌نامه عیسی بر اساس اطلاعات تاریخی تهیه نشده، بلکه میل نویسندگان برای نمایاندن عیسی به عنوان منجی یهودی را نشان می‌دهد.[۱۰۱] نیز تلاش‌هایی صورت گرفته تا دلیل اختلاف متی و لوقا در مورد شجره‌نامه عیسی توضیح داده شود، مانند مارتین لوتر که معتقد بود لوقا شجره‌نامه مریم را روایت کرده ولی متی شجره نامه یوسف را.[۲۹۱] علی‌رغم این تلاش‌ها، مورخان دانشگاهی توافق نظر دارند که این شجره‌نامه‌ها را نمی‌توان با هم آشتی داد. یک نظر رایج آن است که متی تبارنامه‌ای سلطنتی و لوقا شجره‌نامه‌ای الهی برای عیسی ساخته‌است.[۲۹۲] در هر حال، زمانی که تصور شود عیسی از یک زن باکره متولد شده، دیگر رسیدن نسل او به داوود از طریق یوسف نجار منتفی است.[۲۹۳] به علاوه، لوقا به رابطه خونی بین عیسی و یحیی اشاره می‌کند؛ اما محققان معمولاً این را هم جعلی می‌دانند.[۲۹۴][۲۹۵]

    • بیشتر پژوهشگران مدرن غسل تعمید عیسی را، در کنار مصلوب شدن او، یک واقعیت تاریخی روشن می‌دانند.[۲۹۶] این دو اتفاق به اندازه‌ای به عنوان حقایق تاریخی مورد قبول هستند که جیمز دی.جی. دون، یک الهی‌دان، از آن‌ها به عنوان نقطه شروع جهت تحقیق در ربط با شخصیت تاریخی عیسی یاد می‌کند.[۲۹۶] محققان با استفاده از ملاک خجلت[ث] استدلال می‌کنند محتمل نیست که مسیحیان اولیه داستان غسل تعمید عیسی را جعل کرده باشند، زیرا در آن صورت نتیجه گرفته می‌شد که عیسی مرتکب گناهی شده و خواستار توبه بوده‌است.[۲۹۷][۲۹۸] بنا به گفته تیسن و مرتس، عیسی تحت تأثیر یحیی بوده‌است و بسیاری از عناصر آموزه‌های او را به آموزه‌های خود وارد کرده‌است.[۲۹۹]

    • محققان مدرن اتفاق نظر دارند که عیسی در جلیل و یهودیه زندگی کرد و برای تبلیغ یا تحقیق راهی جای دیگری نشد.[۳۰۰] آن‌ها معتقدند که عیسی با بزرگان یهودی دربارهٔ موضوع خدا بحث کرد، عده‌ای را مداوا کرد، آموزه‌های خود را در قالب مثل‌ها عرضه کرد و پیروانی برای خود دست و پا کرد.[۲۵۸] منتقدان یهودی عیسی معتقد بودند تبلیغ عیسی یک رسوایی است زیرا او با گناه‌کاران هم‌غذا می‌شد، با زنان صمیمی می‌شد و به پیروانش اجازه می‌داد در روز شبات کار کنند.[۶۱] بنا به سندرز، پذیرفتنی نیست که اختلاف نظر بر سر تفسیر شبات و قانون موسی باعث شود مقامات یهودی خواستار مرگ عیسی شوند.[۳۰۱]

    • به گفته اهرمان، عیسی تصور می‌کرد تمرکز همه بر ملکوت الهی است، نه چیزهایی در زندگی زمینی.[۳۰۲] او دربارهٔ هلاخا (قانون یهودی) تعلیم می‌داد، به دنبال درک مفهوم واقعی آن بود و برداشت‌هایش بعضاً با سنت‌های دیگر متضاد بود.[۳۰۳] عیسی عشق را در مرکز قانون یهودی قرار داد و پیروی از آن قانون را ضرورتی آخرالزمانی می‌دانست.[۳۰۳] آموزه‌های اخلاقی او شامل بخشش، قضاوت نکردن دیگران، دوست داشتن دشمنان و اهمیت دادن به فقرا بود.[۳۰۴]

    • Validating Faith in Christ Through the Resurrection | GCU BlogThe disciples watch as Jesus ascends into heaven Acts 1:9 | Jesus ascending  to heaven, Jesus resurrection, Jesus imagesBlack Resurrection' Posters - Vincent Barzoni | AllPosters.com
    • Jesus Appearing to Two Disciples on the Road to Emmaus' Giclee Print -  William Brassey Hole | AllPosters.com
    • jesus picture by akiane | Jesus From Heaven | Heaven art, Jesus pictures,  Jesus art