حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حضرت زرتشت (ع)

چنان‌که از گاتاها برمی‌آید، زرتشت و پیروانش در ابتدا با مخالفت‌هایی روبرو شدند. این مخالفت، افزون بر دلایل دینی، از مسائل اقتصادی نیز برمی‌آمد. در گاتاها، نام چند تن از دشمنان او ذکر شده‌است. در یسنه، هات ۳۲، از شخصی به نام گرهمه یاد شده‌است. تحت تأثیر آموزه‌های گرهمه، کرپان که پیروان او بودند، به آیین‌ها و مناسک خاصی دست می‌زدند که زرتشت با آن‌ها مخالف بود؛ چرا که باور داشت گرهمه در نهایت باعث تباه شدن زندگی خود و پیروانش خواهد شد. زرتشت در گاتاها از دشمن دیگری با نام بندوئه اسم می‌برد و او را «بزرگ‌ترین ستیهنده با من» خطاب می‌کند؛ او می‌گوید بندوئه سر از «اشه» (راستی) پیچیده و پیروانش را به سوی «دروج» (دروغ) رهنمون می‌سازد و «این مرا اندیشناک» کرده. علاوه بر این اشخاص، دو گروه خاص، یعنی کرپان و کویها، نیز به دشمنی با او برخاستند. مناسک و اعمال دینی این دو گروه، بنا به دید زرتشت، باعث تباه‌سازی زندگی می‌شده‌است. ظاهراً کرپان و کوی‌ها توانایی تأثیرگذاری بر رهبران سیاسی منطقه زندگی زرتشت را نیز داشته‌اند؛ چنان‌که در یسنه، هات ۱۰ آمده «کربان بدکار، [مردمان را] بدان می‌فریبند و فرمانروایان بد با آن به [دُژ] خردی بر سرزمین‌ها فرمان می‌رانند.»[۲۷]

چون مقامات و صاحب منصبان دینی اینگونه با مخالفت با زرتشت برآمدند، او مجبور شد تا از محل زندگی خود سفر کند. اشاره‌ای به این وضعیت را می‌توان در یسنه ۴۶، هات ۱ دید. «به کدام مرز و بوم روی آورم؟ به کجا روم و [از که] پناه جویم؟ مرا از خویشاوندان و یاورانم دور می‌دارند. همکاران و فرمانروایان دُروَند سرزمین نیز خشنودم نمی‌کنند.» این بخش به لحاظ تاریخی حائز اهمیت است. زرتشت از کلمه dahyu به عنوان «سرزمین» استفاده می‌کند که می‌تواند در لغت به معانی مختلفی به‌کار رود. هیچ اشاره‌ای در گاتاها یا بخش‌های متاخر اوستا وجود ندارد که نشان دهد زرتشت پس از ترک سرزمین خود، مسیر طولانی را طی کرده باشد و در سرزمین جدید، با تفاوت‌های اجتماعی یا زبانی روبرو شده باشد. نتیجتاً می‌توان تصور کرد مسافت جغرافیایی طی شده، محدود بوده‌است.[۲۸] پس از مدتی سفر، با کوی‌ویشتاسپ روبرو می‌شود: «ای زرتشت! کیست دوست اَشَوَن تو؟» که خود او پاسخ می‌دهد: «به راستی او کوی‌ویشتاسپ دلیر است!»

بخشی از نقاشی مکتب آتن اثر رافائل. شخص سمت چپ احتمالاً زرتشت را نشان می‌دهد.

در این هات، زرتشت ابتدا به صورت دوم شخص و سپس به صورت اول شخص ظاهر می‌شود. این آرایه ادبی در بخش‌های دیگر گاتاها و در سروده‌های ریگ‌ودا هم دیده می‌شود و می‌توان مدرکی بر اینکه گاتاها توسط خود زرتشت سروده شده‌است، باشد.[۲۹] به هر حال ویشتاسپ او را گرامی می‌دارد و چنان‌که خود زرتشت گوید، «هوادار» او می‌شود. پس از این در گاتاها دیگر هیچ بخشی وجود ندارد که حاوی اطلاعاتی دربارهٔ چگونگی افزایش پیروان زرتشت باشد. می‌توان تصور کرد که بدون بدون پشتیبانی ویشتاسپ، زرتشت احتمالاً نمی‌توانست به موفقیتی که رسید، دست پیدا کند؛ حتی نویسنده دینکرد هم اشاره می‌کند که «اگر ویشتاسپ و معاصرانش دین را نپذیرفته بودند» شاید اوستا «تا این زمان باقی نمی‌ماند.»[۳۰]

حضرت زرتشت (ع)

«زرتشت کجا و کی زندگی کرد؟ ما نمی‌دانیم.» جمله‌ای است از هرمان لومل که در کتاب «دین زرتشت»، چاپ سال ۱۹۳۰ میلادی، به چشم می‌خورد. پس از گذشت نزدیک به یک قرن، جمله لومل هنوز صادق است. با وجود تلاش‌های زیادی که برای تعیین دقیق زمان و مکان زندگی زرتشت انجام گرفته‌است، تمام چیزی که محققان در این مورد در دست دارند، حدس و گمان است.

مناقشه بر سر زمان زندگی زرتشت، سال‌هاست که یک مشکل بزرگ در مطالعات زرتشتی به‌شمار می‌رود. تنها می‌توان گفت که در میان محققان توافقی وجود دارد که زمان زندگی او را حدود سال ۱۰۰۰ قبل از میلاد، یا یک قرن پیش یا پس از آن، تخمین می‌زند. اما زمان‌های دیگری مانند ۱۷۵۰ قبل از میلاد یا «۲۵۸ سال قبل از اسکندر» هم مطرح شده‌است. از آنجا که هیچ‌کدام از اتفاقاتی که در اوستا شرح آن رفته را نمی‌توان در منابع بیرونی یافت، نتیجتاً نمی‌توان تاریخ تأیید شده‌ای را به زمان زندگی زرتشت پیوند داد.[۱۴]

در منابع ایرانی غیراوستایی مانند کتب پهلوی یا منابع عربی و بیزانسی که برپایه سنت ساسانی نوشته شده‌اند، هم تواریخی برای زندگی زرتشت مطرح شده‌است. باید دانست که این تاریخ‌ها برپایه گاه‌شناسی کیهانی زرتشتی محاسبه شده‌اند؛ در گاه‌شناسی زرتشتی، برخلاف گاه‌شناسی سلسله‌های سلطنتی که بر اساس سال‌های پادشاهی یک حاکم محاسبه می‌شود، جهان به چهار دوره سه هزار ساله تقسیم شده‌است و زمان پس از دوازدهمین هزاره بازخواهد ایستاد. در فصل ۳۶ بندهشن، آفرینش نخستین فانی، یعنی گیومرته (کیومرث)، در نخستین هزاره سومین دوره روی می‌دهد و این هزاره با جمشید، نخستین پادشاه، به پایان می‌رسد. تمام هزاره دوم را پادشاهی ضحاک تشکیل می‌دهد و با پیروزی فریدون بر او خاتمه می‌یابد. هزاره سوم با پادشاهی ویشتاسپ پایان می‌پذیرد و ملاقات او با زرتشت و پذیرفتن مزدیسنا از سوی او، مصادف است با آغاز چهارمین هزاره؛ این هزاره با حمله اعراب به ایران و سقوط شاهنشاهی ساسانی خاتمه می‌پذیرد. از ویشتاسپ تا اسکندر، به گفته منابع زرتشتی، ۲۵۸ سال طول می‌کشد[الف] و «۲۵۸ سال قبل از اسکندر» که توسط نیولی و برخی دیگر مطرح شده، از اینجا گرفته شده‌است. اگر تاریخ مطرح شده برای زندگی زرتشت توسط نویسندگان یونانی مانند ۵۰۰۰ سال قبل از نبرد تروآ یا ۶۰۰۰ سال قبل از خشایارشا نیز منبع ایرانی داشته باشد، از همین شیوه تقسیم‌بندی تاریخ به هزاره‌های مختلف ریشه گرفته‌است.[۱۵]

اواسط هزاره دوم تا و قرن ۶ قبل از مسیح محدوده‌ای است که معمولاً محققان برای پژوهش در رابطه با زمان تولد زرتشت از آن پا را فراتر نمی‌گذارند. اواسط هزاره دوم قبل از مسیح زمانی است که ریگ‌ودا نگارش شده‌است. شاید به اندازه‌ای که قانع‌کننده باشد، مرتبط به نظر نرسد اما زمانی که پا از این تاریخ فراتر گذاشته شود، محققان وارد قلمروی حدس و گمان شده و دیگر مدرکی در دست ندارند که تاریخ زندگی زرتشت را برآورد کنند. در رابطه با قرن ششم قبل از مسیح، این استدلال مطرح شده که نام هیچ‌کدام از پادشاهان هخامنشی در اوستا نیامده‌است؛ نتیجتاً زرتشت باید خارج از محدوده زمانی پادشاهی این سلسله زندگی کرده باشد. اما مدافعان فرضیه همزمانی زندگی زرتشت و سلسله هخامنشی می‌گویند که برخی شخصیت‌های اوستا، مانند ویشتاسپ کیانی که شاید شباهت‌هایی با پدر داریوش، ویشتاسپ هخامنشی، داشته باشد، بر پایه زندگی شخصیت‌های تاریخی شکل گرفته‌اند. البته احتمال دیگر آن است که چون ویشتاسپ کیانی شخصیت محبوبی در میان ایرانیان بوده، این نام را بر روی پدر داریوش گذارده‌اند.

دقیق‌ترین حدسی که می‌توان مطرح کرد، بر پایه تفاوت‌های زبانی است. در اوستا، از دو لهجه مختلف زبان موسوم به اوستایی استفاده شده‌است. بخشی‌های قدیمی‌تر که گاتاها، سروده‌های زرتشت، را هم شامل می‌شود، به زبان اوستایی کهن نگارش شده‌اند و متون جدیدتر، به زبان اوستایی متاخر. زبان‌شناسان به این نکته اشاره کرده‌اند که اوستایی متاخر، نمی‌تواند خیلی قدیمی‌تر یا خیلی جدیدتر از فارسی باستان، یعنی زبان هخامنشیان، باشد. تقریباً همه لغت‌شناسان اتفاق نظر دارند که فاصله زمانی بین اوستایی کهن و متاخر باید چند قرن یا حتی چندین قرن باشد. بدین ترتیب نمی‌توان نظر گراردو نیولی که زمانی زندگی زرتشت را ۲۵۸ سال قبل از اسکندر تخمین می‌زند، معتبر دانست.[۱۶]

دربارهٔ مکان زندگی او، در بخش‌های قدیمی اوستا هیچ سرنخی به دست نمی‌دهد که بتوان از آن برای تعیین محل زندگی زرتشت استفاده کرد. اوستا، جغرافیای وندیداد و یشتها این مسئله را آشکار می‌کنند که اتفاقات ذکر شده در شرق ایران روی داده‌اند اما در سنن متاخرتر، محل زندگی زرتشت را به غرب ایران، چون ماد و آذربایجان، انتقال داده‌اند. منطقی‌تر است که چون اوستا در مناطق شرقی در جریان است، شرق ایران به عنوان محل تولد و زندگی زرتشت پذیرفته شود. به علاوه، دو لهجه‌ای اوستایی مورد استفاده در کتاب به لحاظ زبان‌شناختی متعلق به شرق ایران هستند. هنینگ خوارزم را به عنوان محل زندگی او پیشنهاد داده‌است، درحالی نظر گرشویچ بر روی سغد است. به هر حال توافق جامعی وجود ندارد. می‌توان با اطمینان گفت که زرتشت در شمال شرقی ایران زیسته‌است و مناطق واقع در جنوب شرقی مانند سیستان به اندازه کافی محتمل به نظر نمی‌رسند.[۱۷]

جامعه‌ای که در بخش‌های کهن‌تر اوستا توصیف شده‌است هم می‌تواند در رابطه با محل زندگی زرتشت یاری دهنده باشد. در گاتاها یک مرتبه از «خانمان‌ها و روستاها»[ب] سخن به میان آمده‌است اما هیچ اشاره‌ای به شهرها، معابد و کانال‌ها نشده‌است. این از جمله دلایلی است که از احتمال زندگی زرتشت در تمدن آمودریا و سیستان می‌کاهد.[۱۸] باستان‌شناسان تاکنون موفق نشده‌اند در تمدن یاز در شمال شرقی ایران هیچ گور یا گورستانی پیدا کنند که این می‌تواند آن تمدن را به جامعه‌ای که در اوستا توصیف شده‌است نزدیک سازد و همین موضوع تمدن یاز را به یکی از محتمل‌ترین گزینه‌ها برای خاستگاه مزدیسنا، یا حداقل ایرانیان شرقی، تبدیل کرده‌است.

در ادوار پسین، زرتشت را از اهالی بلخ می‌دانستند که این موضوع به گوش نویسندگان یونانی هم رسیده بود. در کتب پهلوی که سنت متاخرتری را بازتاب می‌دهند، زرتشت را اهل آذربایجان یا رگ قلمداد کرده‌اند؛ در تلاش برای برقراری پیوندی میان این دو، برخی مفسران محل زندگی زرتشت را «ری در آذربایجان» برشمرده‌اند که با تقسیمات اداری شاهنشاهی ساسانی همخوانی ندارد. دربارهٔ محل پادشاهی ویشتاسپ، محلی که زرتشت به آن نقل مکان کرد و در آنجا ویشتاسپ از او و دینش پشتیبانی کرد، از سیستان، سمرقند و بلخ در سنن مختلف نام برده شده‌است که این آخری در شاهنامه هم بازتاب یافته‌است.[۱۹]

منسوب کردن زرتشت به رگ فقط در سپندنسک که از بخش‌های متاخر اوستا بوده و امروز از بین رفته، دیده شده‌است. مورخین معمولاً این مکان را با ری در ماد تطبیق داده‌اند اما نیولی و گرنت معتقدند منطقه ذکر شده در اوستا باید مانند باقی مکان‌ها در شرق ایران واقع شده باشد. در بخشی از اوستا، آمده که ردان (رئیسان) همه سرزمین‌ها پنج تن هستند، به جز در رگ که چهار نفرند و زرتشت از همه ردان بالاتر است.[پ] نتیجتاً آن را «رگ زرتشتی» لقب داده‌اند.[۲۰] این موضوع باعث شده تا حتی نویسنده آلمانی هومباخ این را مطرح کند که «ری نوعی واتیکان مزدایی بوده و زرتشت نقش پاپ را داشته‌است.» اینگونه بوده که ری را از دیرباز زادگاه زرتشت در نظر گرفته‌اند. در گزیده‌های زادسپرم آمده‌است:

چنان پیداست که [با] گذشت سی سال پس از تولد [زرتشت]، در آن سرزمین که پس از نوروز جشن «وهار بودگ» برقرار بود، رفته بود. جایی مخصوص پیدا بود که مردمان از نواحی بسیار بدان جشنزار می‌رفتند… [پس از] سپری شدن پنج روز از جشن… بامداد، زرتشت برای کوبیدن هوم به کناره آب دائیتی رفت که به سبب دیدار زرتشت در آنجا، رد (رئیس) آب‌هاست. [عمق] آب تا به چهارخانه بود و زرتشت بدان بگذشت. نخست تا ساق پای او بود، دوم تا زانو، سوم تا محل جدا شدن دو ران و چهارم تا گردن… هنگامی که از آب بیرون آمد و جامه پوشید آن‌گاه بهمن امشاسپند را دید، به شکل مرد نیکچهر، روشن، برازنده.

زرتشت در قبیلهٔ سپیتامیان که نام جد قبیله، سپیتامه، چند بار در گاتاها ذکر شده، متولد شد. چون بخش دوم (uštra) نام او از لحاظ ریشه‌شناختی با کلمه «شتر» مرتبط است، می‌توان نتیجه گرفت جامعه‌ای که در آن رشد پیدا کرد، یک جامعه مبتنی بر دامپروری بوده‌است.[۲۲] نام‌های اعضای خانواده‌اش در گاتاها نیامده اما در بخش‌های دیگر از مادرش با نام دوغدو و پدرش با نام پوروشاسپه یاد شده‌است. در نام خانوادگی پوروچیستا، دختر کوچک زرتشت، در کنار «سپیتامه» از «هائچت‌اسپه» هم نام برده شده‌است. در نوشته‌های بعدی هائچت‌اسپه را پدر پدربزرگ زرتشت در نظر گرفتند اما ویلیام مالاندرا باور دارد که این نام خانوادگی مادر پوروچیستا باید باشد. زرتشت در یسنه ۴۶، سپیتامیان و هائچت‌اسپیان را مورد خطاب قرار می‌دهد که نشان‌دهندهٔ رابطهٔ نزدیک او با این دو خاندان است. خاندان مهم دیگری که در گاتاها نامش ذکر شده، هوگوَهَ نام دارد که هووی دختر فرَشَوشترهَ، همسر سوم زرتشت، از این خانواده بود. برادر فرَشَوشترهَ، یعنی جاماسپ که وزیر ویشتاسپ هم بود، احتمالاً با دختر کوچک زرتشت ازدواج کرد.

اسپه (اسب) در نام پدرش و نام‌خانوادگی همسرش، همچنین نام مادرش (به معنی «دوشیزه شیردوش»)، در کنار نام خود زرتشت، نشان‌گر اعضای یک جامعهٔ دامدارمآبانه است. هرچند که ممکن است این یک سنت خانوادگی باشد و نه شرایطی که زرتشت شخصاً در آن متولد شده‌است.[۲۳] از سه پسر و سه دختر او در اوستای متاخر اسم رفته‌است؛ پسرهایش ایسَت‌واسْتَرَه، اورْوْتَتْ‌نَرَه، هْوَرْچیثْزَه و دخترهایش فرینی و ثریتی و پوروچیستا. پوروچیستا تنها فرزند اوست که نام او در گاتاها ذکر شده‌است؛ او جوان‌ترین دختر زرتشت است و یسنه ۵۳ به افتخار ازدواج او سروده شده‌است.

زرتشت در گاتاها خودش را «روحانی» خطاب می‌کند. هرچند که مشخص نیست که او چگونه، کی و کجا به عنوان یک روحانی، آموزش دیده‌است،[۲۴] اما از متن گاتاها برمی‌آید که نویسندهٔ آن باید به خوبی در این مورد، آموزش دیده باشد.[۲۵] مطابق نوشته‌های سنتی، زرتشت ۳۰ ساله بود که با اهورامزدا روبرو شد و آنچنان که در گاتاها آمده‌است، «او را برای خویشتن برگزید.» اما پس از آن، اینگونه که پیداست، در آغاز تنها پسر عمویش میدیوماه به او پیوست و دیگران توجهی نکردند. چنان‌که خود در گاتاها به این موضوع اشاره کرده و به اهورامزدا از «اندک بودن کسان» خود می‌گوید و از ناکامی خود گله می‌کند.[۲۶]

زرتشتیان یزد برای .نیایشگاه و آرامستان زرتشتیان اهواز توسط ارباب فریدون رشیدی در سال 1333 در اهواز بنا شدParsis May Want to Look to the New Pune Fire Temple to Keep the Flame  Burningجشن سده در کرمان برگزار شد - ایرناخبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency - جشن باستانی سده در  شیرازجشن سده زرتشتیان - کرمان | خبرگزاری صدا و سیما

حضرت زرتشت (ع)

در پارتی Zarhušt، در فارسی میانه مانوی Zrdrwšt و در سغدی Z(a)rušč آورده‌اند.[۱] در فارسی کنونی آن را به اشکال مختلفی نوشته‌اند و تلفظ کرده‌اند که از جمله آن زردشت، زرتشت، زَرَتشت و زردهشت است. نویسندگان یونانی چون افلاطون و خانتوس آن را به شکل Ζωροάστρης[و ۳] نوشته‌اند که منبع اشکال لاتین Zōroastrēs و جدیدتر یونانی Ζωροάστρις[و ۴] است.[۲] معرب شده نام مذکور زَرَادُشْت یا زَرَادَشْت، ارمنی‌شده آن Zradašt و سریانی‌شده آن Z(a)rādušt است. این اسم را در زبان‌های نوین اروپایی مانند انگلیسی و آلمانی، گاه با استناد به صورت اوستایی آن را Zarathustra می‌نویسند و گاه با استناد به صورت یونانی به شکل Zoroaster.

معنی این اسم به صورت دقیق مشخص نیست.[۳] عربی و سریانی‌نویسان فکر می‌کردند از ریشه «زر وشت» به معنای پادشاهی زرین یا طلای سلطنتی است. یونانی‌نویسان نیز آن را به کلمه astrothutein در زبان یونانی ربط می‌دادند و تصور می‌کردند معنی آن «ستاره‌پرست» است.[۴] نخستین زرتشت‌پژوهشان اروپایی آن را با نام «ایشتار»، ایزدبانوی آشوری، مرتبط دانستند. هیچ‌کدام از فرضیه‌های مذکور امروزه مقبولیتی در میان محققان ندارند.[۵]

توافق جامعی دربارهٔ معنی اسم زرتشت وجود ندارد اما پذیرفته شده‌است که این نام باید از ریشه ایرانی باستان Zaratuštra گرفته شده باشد. بیشتر محققان و زبان‌شناسان قبول دارند که بخش دوم اسم زرتشت، یعنی uštra، باید به معنی «شتر» باشد[۶][۷] اما دربارهٔ بخش دوم، zarat، معانی مختلفی طرح شده‌است.[۸] یک فرضیه این است که zarat از zarant سرچشمه می‌گیرد و به معنی «قدیمی» یا «پیر» است. در دفاع از این فرضیه، آن را با járant در نوشته‌های ودایی، zœrond در زبان آسی و زال در فارسی مقایسه کرده‌اند. نتیجتاً معتقدند زرتشت باید به معنی «صاحب شتر پیر» باشد. فرضیه دیگر، آن است که zarat به معنی «حرکت کردن» یا «راندن» است. پس زرتشت باید به معنی «او که شتر می‌راند»، یا در معنی دقیق‌تر، «او شتر پرورش می‌دهد» باشد. فرضیه سومی، بخش اول اسم را به معنی «اشتیاق داشتن» و مرتبط با har (پسندیدن) در ودایی می‌داند؛ بنا به این ترکیب زرتشت معنی «دوستدار شترها» می‌دهد. در فرضیه چهارمی، آن را به معنی «عصبانی» دانسته‌اند و معنای کامل اسم را «صاحب شتر عصبانی» پیشنهاد داده‌اند. در آخر، zarant را به معنی «زرد» و مرتبط با zairi اوستایی متاخرتر حدس زده‌اند؛ با استناد به فرضیه مذکور، زرتشت به معنی «صاحب شتر زرد» است. ریشه‌یابی‌های دیگری هم مطرح شده‌است که به نظر نمی‌رسد پایه علمی و زبان‌شناختی داشته باشد.[۹]

زرتشت در اوستا بعضاً «سپیتمان زرتشت» یا «زرتشت سپیتمه» هم خوانده شده‌است. این نام طایفه‌ای بود که او در آن تولد یافت که از اسم سپیتمه، نیای طایفه، آمده‌است. در لغت، سپیتمه به معنای «سفید» یا «درخشان» است.[۱۰]

نخستین منبع برای مطالعهٔ زندگی زرتشت، گاتاها، سروده‌های خود او، است. گاتاها حاوی اطلاعاتی مانند نام‌های برخی از اعضای خانوادهٔ زرتشت، شرایط زندگی و چندی از رویدادهای زندگی‌اش است. اما مشخص نیست که این سروده‌ها، چه مدت از زندگی او را شامل می‌شود.[۱۱]

پس از آن، بخش‌های متاخر اوستا دومین منبعی است که برای پژوهش در مورد زرتشت به کار می‌آید. اوستای متاخر به نام چند نفر دیگر از اعضای خانواده زرتشت اشاره می‌کند. اما اشاره‌های اندکی به اتفاقات زندگی او دارد. این مشکل از آنجا ناشی می‌شود که بخش‌هایی از اوستا، از جمله سپندنسک و چهردادنسک —که احتمالاً حاوی زندگینامه زرتشت بوده‌اند— از بین رفته‌است.[۱۲] اما قسمت‌های مهمی از کتاب‌های پهلوی مانند دینکرد و گزیده‌های زادسپرم و چند کتاب دیگر، از این دو بخش از اوستا اقتباس شده‌اند. این کتاب‌های پهلوی، سومین منبع جهت مطالعه سرگذشت زرتشتند. البته در این کتاب‌ها تمایز افسانه از حقیقت ساده نیست.[۱۳]

در نوشته‌های یونانی–رومی، اسلامی، مسیحی، اروپاییِ قرون‌وسطی و رنسانس و… نیز مطالبی در رابطه با زرتشت آمده‌است که البته تردیدهای جدی دربارهٔ درستی تاریخی آن‌ها وجود دارد. در چندی از آثار ادبیات فارسی مانند شاهنامه و زراتشت‌نامه نیز دربارهٔ سرگذشت زرتشت سخن رفته‌است.

جشن سده زرتشتیان - کرمان | خبرگزاری صدا و سیماجشن سده زرتشتیان - کرمان | خبرگزاری صدا و سیماخبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency - جشن سده زرتشتیان یزد‎

حضرت زرتشت (ع)

زرتشت یا زردشت- زَرَثوشترَه-یک رهبر و اصلاح‌گر دینی، فیلسوف و شاعر ایرانی بود. او به پیروانش آموخت که هستی میدان نبرد نیروهای خیر و شر است و انسان آزاد است جایگاه خود در این مبارزه را انتخاب کند. آموزه‌های او، هستهٔ اصلی مزدیسنا را تشکیل می‌دهد.

زمان دقیق زندگی زرتشت، مشخص نیست. نوشته‌های سنتی، بر آنند که او «۲۵۸ سال پیش از اسکندر» یا «۵۰۰۰ سال پیش از خشایارشا» زیسته‌است. با این حال، پژوهشگران جدید زمان زندگی او را حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می‌دانند. محل دقیق زندگی او نیز نامشخص است. در منابع از آذربایجان، سیستان و ری به عنوان زادگاه او یاد شده‌است، اما تعیین دقیق آن ساده نیست و به زعم غالب مورخان و باستان‌شناسان امروزی تنها روشن است که در شمال شرق ایران بزرگ زندگی می‌کرده ‌است—به گمان عده‌ای از باستان‌شناسان و مورخان، جایی در محدوده تاجیکستان و افغانستان امروزی.

مطالب موجود در منابع مزدایی دربارهٔ زرتشت، به دو گروه تاریخی و افسانه‌ای تقسیم می‌شوند. مطالب تاریخی شامل سروده‌های خود او، گاتاها، است که کهن‌ترین بخش اوستا را تشکیل می‌دهد. منابع افسانه‌ای که در طول تاریخ به مرور دربارهٔ او نوشته شده‌اند، از زرتشت تاریخی فاصلهٔ بسیاری گرفته‌اند. این نوشته‌ها، در بخش‌های متاخر اوستا و کتب پهلوی بازتاب داشته‌اند.

در گاتاها زرتشت در جامه مرد خردمندی که خود را در یک مأموریت بزرگ می‌بیند، ظاهر می‌شود. او با قدم‌های استواری به دنبال ایجاد تغییر است و به صورت شورانگیزی اطرافیان خود را به راستی فرا می‌خواند. او در این سروده‌ها، مردم را از پرستش دیوان که آنان را آفریده اهریمن و تباه‌کنندهٔ زندگی می‌بیند، بازمی‌دارد و به آن‌ها وعدهٔ پیروزی نیکان را می‌دهد.

زرتشت باور داشت که انسان موجودی آزاد است و در تصمیم‌گیری‌های خود اختیار دارد؛ او می‌تواند انتخاب کند که در کنار نیروهای روشنایی بایستد یا در صف نیروهای تاریکی قرار گیرد. زرتشت این آزادی را هدیه‌ای از جانب اهورامزدا می‌دانست که از آغاز به انسان‌ها بخشیده شده‌ است؛ در عین حال، به خوبی درک می‌کرد این آزادی می‌تواند به معنی آزادیِ گرویدن به نیروهای شر هم باشد.

در مطالب متاخر شخصیتی افسانه‌ای از زرتشت ترسیم شده‌است؛ چنان‌که جایگاه او را از انسان‌های عادی فراتر برده‌اند و هم‌تراز ایزدان قرار داده‌اند. نوشته‌های پهلوی می‌گویند فر زرتشت از آغاز خلقت وجود داشته‌است، فروهر او ۳۰۰۰ سال قبل از تولدش خلق شد و اهورامزدا در زمان تولد او، تن‌گوهرش را آفریده‌است. او پس از تولد در ۳۰ سالگی با اهورامزدا دیدار کرد و به موجودیت جسمانی دیوان بر روی زمین پایان داد. بخش بزرگی از مطالب تازه‌تر را گفتگوهای او با اهورامزدا می‌سازند که «هَم‌پُرسِگی» نام دارند. بنا به نوشته‌های متاخر، زرتشت در ۷۷ سالگی درگذشت.

از زرتشت به عنوان نخستین فیلسوف شناخته‌شدهٔ جهان نام برده شده‌است. نبرد نیروهای خیر و شر مضمون اصلی فلسفهٔ او را می‌سازد که بر بسیاری از مکاتب فلسفی اثر چشم‌گیری گذاشته و تا امروز اندیشهٔ ایرانی را تحت تأثیر خود داشته‌است. به علاوه، فلسفهٔ زرتشت بر فلسفهٔ یونانی و به واسطهٔ آن، بر فلسفهٔ غرب نیز تأثیرگذار بود. از زرتشت به عنوان نخستین کسی که پاسخی منطقی برای مسئلهٔ شر ارائه کرد، یاد شده‌است.

زرتشت در طول تاریخ همواره شخصیت مورد توجهی بوده‌است؛ افراد گوناگون از تمدن‌ها و فرهنگ‌های مختلف مانند یونانی‌ها، رومیان، مسیحیان، مسلمانان و غربی‌ها بسته به تصورات و اهداف خودشان، مطالبی به او نسبت داده‌اند. هرچند بیشتر این نوشته‌ها سندیت تاریخی ندارند.

افزون بر مزدیسنا، چند دین دیگر هم زرتشت را یکی از شخصیت‌های محترم یا مقدس خود می‌دانند که از جمله این ادیان اهل حق، مانویت، بابیت، بهائیت، مذهب احمدیه و جنبش‌های نوینی چون مزدزنان است. مانی مدعی بود کامل‌کنندهٔ مأموریت زرتشت است و پیروان آیین بهائی از بهاءالله به عنوان یکی از نوادگان زرتشت نام می‌برند.

آشنایی با آداب و رسوم زرتشیان یزد - هومساجشن سده زرتشتیان در یزد لغو شد - ایرناتصاویر رسانه خارجی از جشن سده زرتشتیان - تصاویر بزرگ - بهار نیوز

یسنا ٣٠ بند ١٠

هنگامی که بدکرداران به سزای زشت خود رسند، آن‌گاه از کردار خود پشیمان می‌شوند و اندیشه و دل آنان به سوی نیکی خواهد گرایید. آن‌گاه اشا و خرد پاک به یاری آنان می‌شتابد و در پیمودن راه درست به آنان کمک خواهند کرد.
یسنا ٣٠ بند ١٠

Zarathustra (Zarathustra, Zarathushtra, Zarathustra or Zoroastra), Iranian  prophet and religious reformer (6th century BC) at the