حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حضرت زرتشت (ع)

دانشنامه فلسفه آکسفورد زرتشت را نخستین فیلسوف شناخته شده جهان می‌داند.[۸۵] آنچه زرتشت مطرح کرد، بر مکتب‌های فلسفی و ادیان پیرامون، مانند اندیشه یونانی و ادیان ابراهیمی نظیر یهودیت و اسلام اثر گسترده‌ای گذاشت. فلسفه زرتشت اخلاقی و خردورزانه‌است. گاهی اشاره کرده‌اند که مزدیسنا در لغت به معنای «پرستش خرد» است[۸۶] و این کلمه، با واژه یونانی فلسفه (φιλοσοφία، فیلاسوفیا، «خرد دوستی») شباهت لغوی دارد. در مرکزیت اندیشه‌های زرتشت، دوگانگی خیر و شر و نبرد صلح‌ناپذیر میان این دو قرار دارد؛ اهورامزدا روشنایی مطلق و اهریمن شر لایتناهی است. این دو از یک نظر محدودند و از یک نظر نامحدود؛ محدودند چرا که در اهورامزدا هیچ شری وجود ندارد و در اهرمن هیچ خیری و نامحدودند چراکه یکی نور بی‌پایان است و دیگری تاریکی بی‌انتها. جهان صحنه نبرد این دو و یارانشان است؛ اما پیروزی پایانی با اهورامزداست و پس از آن شر به‌طور بازگشت‌ناپذیری نابود خواهد شد و دنیا به شکل بی‌نقص خود بازخواهد گشت. انسان آزاد است که جایگاه خود را در این نبرد انتخاب کند؛ این آزادی در تمام طول تکامل تاریخی مزدیسنا در مرکزیت آن قرار داشته‌است.[۸۷]

افرادی نظیر ادیان‌شناس ایتالیایی گراردو نیولی و باستان‌شناس ژاپنی تاکورو آداچی[۸۸] عقیده دارند که زرتشت کسی بود که با تبلیغ یکتاپرستی و ستایش اهورامزدا و رد پرستش دیوان تأثیر شگرفی بر تحول ادیان ایرانی گذاشت و مطابق گفته آئوکی تاکه‌شی تنها هدف عبادت را اهورامزدا قرار داد.[۸۹] زرتشت از نظر نیولی در تقابل با کیش قربانی قرار داشت و می‌کوشید معنویت اخلاقی را که از سویی توحیدی و از سوی دیگر دوگانگی بود جایگزین این اعمال کند. دوگانگی زرتشت دوگانگی مابین اشه (راستی) و دروگ (دروغ) بود، نه دوگانگی مابین اهورامزدا و اهریمن. از نظر نیولی این ثنویت بعدها وجهی الاهیاتی یافت که احتمالاً مغان مسئول آن بودند[۹۰] با این حال، پرودس اکتور شروو، ایران‌شناس نروژی، بر آن است که «می‌توان با اطمینان گفت هیچ خبری از یکتاپرستی در ایران باستان نبوده‌است.»[۹۱] او معتقد است نظر فراگیری مانند عقیده نیولی مبنی بر رد کردن پرستش دیگر خدایان توسط زرتشت، ایران‌شناسان را از توضیح دربارهٔ اشاره به دیگر ایزدان در گاتاها بازداشته‌است. به عنوان مثال، در انتهای اوستای کهن، آریامن جهت «حمایت از مردان و زنان [ما]، از پندار نیک زرتشت» دعوت شده‌است و سروش و اشی نیز به دفعات متعدد یاد شده‌اند و در کنار اهورامزدا، اهوراها و اهورانی‌های[ج] دیگری هم در فضای اوستای کهن وجود دارند.[۹۲] در مقابل همه این‌ها، ویلیام مالاندرا بر آن است که عباراتی چون یکتاپرستی، ثنویت دینی یا چندخدایی می‌توانند در توصیف آموزه‌های زرتشت گمراه‌کننده باشند و در شرایط مختلف می‌شود هر کدام از این سه عبارت را به آنچه زرتشت در نظر داشت، اطلاق کرد.[۹۳]

زرتشت در گاتاها به دفعات ایزدی نیک به نام «اهورامزدا» (پروردگار خرد یا پروردگار خردمند) را خطاب می‌کند. اهورامزدا نظم کیهانی را از طریق «اشه» (راستی) پایدار نگه می‌دارد. زرتشت او را با صفاتی چون «از همه چیز آگاه»،[و ۵] «تیزبین»[و ۶] و دارای «خرد نافریفتنی»[و ۷] توصیف می‌کند که شباهت‌هایی با نوشته‌های هندوایرانی و ودایی دارد. اما علاوه بر اینها، زرتشت اهورامزدا را «تنها خدای غیرمخلوق»،[و ۸] دارای خرد بی‌پایان، نیک و خوب و خالق و نگهبان «اشه» دانسته و از این حیث، ابعاد جدیدی به پرستش او داده‌است. اما همان‌طور که انسان اَشَوان (اشه مند) در زمین با انسان‌های شریر (دَروَند) روبرو می‌شود، پس اهورامزدا هم دشمنی دارد که به گفته گاتاها او هم غیرمخلوق و البته «همزاد» اهورامزداست. این دشمن، «انگره مینو» (مینوی ناپاک) نام دارد.[۹۴]

عکاس-حسام الدین شفیعیانداستان شماره 1 قطار شماره 123 =================== قطار به
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد