پدر ای واژه مهربانی
پدر ای قصیده رفته در نوجوانی
خاطرات کوتاه اما پر از قصیده های مهربانی
پدر ای حرف و عمل در تو یکی بود درستی بودو ندیدم یک بدی
پدر ای مرد به واقع مومن پدر ای پاک زخوبی عاشق
عاشق خدا شدن کار پدر بود پدر
ندیدم یک زتو حرفی یا کاری غلط
هر چه بود ی درستی مهربانی بودی
پاک مثل گوهر در دریای عالی بودی
اخم ترش رویی نبودی همش مهربانی بودی
زحمتکش و سخت کوش و نان حلال تو به ما ریشه ی تفکر میداد
ای خسته که بودی رویت و کلامت یکسان
روی ترش و عصبانیت در تو خاموشی بود
هر چه بود سفر پنجاه سال زندگیت پربار بود
اندوخته سفر از زمینت پربار و یادت در دلم همیشه و در تفکرم مهربانیت بیدار
حسام الدین شفیعیان