1-سعی کنید بهترین روش زندگی یعنی خوبی و نیکوکاری را در روح خود سرلوحه رفتار خود قرار دهید زیرا جسم عمل میکند به آنچه روح از تفکر در آن جاری میسازد و روح عملی انجام میدهد که تفکر بر آن حکمفرما هست پس در روح خود کار کنید تا در جسم خود عمل کنید و عمل شما آنچنان باشد که در آن رضایت خالق باشد هر چند مخلوقاتی آن را ناپسند دانند اما رضایت خدا را بر رضایت مخلوقاتی که در عملی که برای رضای خداست ارجحیت کامل دهید اما در کاری که انجام میدهید تفکر کنید که آن را به نحو درست و نیکو و خوب به عمل رسانید زیرا آنی که بذر خوبی را درون خود نیکو عمل آورد در مزرعه زندگی دیگران نهال درستی میکارد و آن نهال در عمل آن افراد به نیکویی عمل می آورده میشود که در آن رشد تفکر بر جسم و اعضای آن جاری میشود.آنی که نیکویی کند به انسان حیوان طبیعت عملکرد برداشت آن را در زندگی میبیند .
2-آنچه بر فکر شما جاری میشود آنیست که در درون شما جوشش میکند و آن روح راستین حقیقت هست اگر درون را تاریکی گیرد برون عملکرد تاریک به عمل می آورد اگر درون خود را عبادتگاه خدا کنید برون شما اعمال آنست اگر فقیرید فکر شما فقیر نباشد اگر معلولیت دارید در هر قسمت بدن روی قوت بینایی تفکر و هر قسمت بدن شما دست شما پای شما هر کدام قدرت توان فکری شماست که به آن قدرت عمل میدهد زیرا فکر قوت را جاری میکند و آن قسمت از بدن در قدرت تفکر شما قوت میابد و با همان معلولیت به کار سنگین تر از آنچه فکر میکردید دیگر به کار نمی آید عمل میکند پس قدرت فکر و استقلال فکری حکومت بدن شماست پادشاه بدن شما فکر شماست آن را سالم نگاه دارید تا بر تمام بدن شما فرمان درست براند.
3-اگر در راهی قدم میگذارید که در آن راه تشخیص درستی تمیز دادن را بدانید آن راه سرچشمه دریا خواهد شد زیرا رود در پشت سنگلاخ ها از جریان قوت به دریا میرسد سنگلاخ ها شما را سد نمیکنند بلکه خود شما هستید که در سد رودخانه قوت نمیابید تا دریا را ببینید پس اگر رود فکر شما دریا باشد دریا را بنگرید والا در همان رود می ایستید.
4-اگر کاری که انجام میدهید درست باشد خود طلوع بینایی هست اگر تمام دنیا هم آن را نبینند آن کار در درستی روزی به عمل می آید زیرا زنجیره کار درست در نهال درخت تنومند میشود اگر درختی که میکارید میوه خوب دهد آن را از کاشت تا عمل آن خواهید فهمید روزی به آنچه کاشتید نگاه میکنید و برداشت آن را از میوه هایی که درست عمل آمدند خواهید فهمید اگر در کاشت درست بذر درست مزرعه خوب و سنگلاخی و هم سطح کردن زمین همت گمارید دیگر پای شما به سنگ نمیخورد زیرا در هنگام زمین عمل آورنده تمام جوانب را سنجیده اید اگر ضعف بدن شما یاری ندهد در زنجیره نیکو ضعف آن به قوت آن عمل میکند و محصول آن محصول جمعی خواهد شد پس بیندیشید تفکر کنید تمیز دهید و در قوت عمل کنید و آنچه در زمین خوب کاشته شود در آسمان برای شما بذر ایمانی خواهد بود ایمان قوی یعنی عبادتگاه بدن از پر شدن عمل میکند و تفکر دریافتنو حل مسائل و تشخیص کلام به شما در تفکر در کوبیدن جستن یافتن آنچه در روح شما قوت میگیرد به درستی راستی شما را به امورات کلام رهنمود میکند کلام را شکافتن مثال گندم هست که در مزرعه به محصول برنج ماند که در پخت عمل آوردن آن فن آشپزی میخواهد.فن اشپزی یافتنی هست اما فن ایمانی در یافتن تنها نیست در پر شدن در زنجیره خدا هست که کار عمل می آید پس کاری کنید که دیگران را به رشته درست محکم بند زنید که نه خود افتید نه دیگری را و این راه حلش در رضایت خالق بر مخلوقاتی که خوش نداشته باشند ارجحیت داده شود به درستی حق طلبی و حقیقت جویی که در امر مرور زمان بر عمل و عملکرد و رفتارو بهتر شدن و محصول کامل بدون آفت عمل به آوردن بذر های نیکو و درست و زنجیره تمیز شده از قوت در عمل و آنچه که میتوانید انجام دهید باشد نه بیشتر از توان پر شدن نه تعلل در آنچه میتوانید و انجام ندهید بلکه هر چه در درستی باشد نمود خوب کند و قضاوت شما در پر شدن باشد ان موقع شما قضاوت نمیکنید بلکه رفتار و آنچه عمل می آید خود قضاوت کار خواهد بود پس در قضاوت دیگران سخت گیری یعنی شما دیگران را قضاوت نکنید اما در آنچه عمل می آید خود بر کار قضاوت میشود زیرا آنی که قضاوت میکند روزی بر او قضاوت میشود.ولی آنی که اعمال رفتار سکنات و عملکردش درست باشد اگر هزاران نفر هم آن عمل را رد کنند درستی عمل از جایی از زنجیره به درستی آن شهادت میدهد و آنی که شهادت میدهد زنجیره درستی و اتصال و روح از عالی ترین اتصال در آنچه عمل میکنید خواهد بود زیرا خدا آز انچه فکر میکنید به شما نزدیکتر هست.
شما انسان هستید با رشد و قابلیت رشد فکری پس با ارتقای رشد فکری و یافتن استقلال فکری شما خود تمیز دادن را یاد میگیرید و در قلمروی این استقلال فکری هست که مثال یک انسان عمل میکنید نه اینکه کی چی چجوری بمن خوراک میدهد من تمیز دهنده خوراک فکری خود هستم و خود تشخیص میدهم که چه درست و چه غلط هست .اما در این روند با قلمروی گسترش ذهنم به این میرسم که خود با رشد فکری و رشد ایمانی و رشد در انچه لازم برای استقلال فکری خود مد نظر دارم در ان رشد ها ارتقا پیدا کنم بهترین نحوه آن تعلیمات درست و تشخیص در کیفیت تعلیم و یافتن آن هست .پس در این قلمروی ذهنی انسانها خود هستند که آنقدر باید استقلال و رشد ذهنی یابند که بتوانند در امورات مهم و غیره توانایی یا پر شدن و تعلیمات درست همگام سازی در وسعت رشد ذهنی خود را با پر کردن ساختمان فکری از تعلیمات درست و تشخیص و کیفیت آن بنای محکم آن را بسازند و در اتصال این قوت ابزار لازم را داشته باشند تا در هر لحاظی از پر شدن های مختلفی که لازمه در قلمروی ذهن دارند انتخاب کنند در پهنای همه ی آنچه هست اندیشه کنند تفکر کنند استقلال فکری داشته باشند و به رشد تعلیمات خود در بنای فکر خود بکوشند دریای علم و دریای دانش اندوزی را در بنای ذهنی خود رشد دهند و ذخیره فکری کنند.
عالم مرئی و عالم نامرئی .مرئی و نامرئی.چیزی که میبینیم.چیزی که مکشوف میشود. چیزی که کشف میشود. و امری که نیاز به دید بالاتر دارد. دید انسانی امری را میبیند اما تمیز نمیدهد دید انسانی دید بالاتر پیدا میکند اما انتهای آن دید کجاست. جهان درون جنین جهانیست که نوزاد شکل گرفته در حال تکامل آن را محیط زیست خود میداند بعد پا به جهان ماده میگذارد. در این بعد چشمش به جهان ماده باز میشود. و درک آن میکند قبل آن جنین و تکامل آنست.و بعد آن رشد و بالندگی آن.اگر به یک نوزاد فرض مثال بگویید جهان ماده و زمینی کجاست چه میگوید. شما با وسایل پزشکی و تکنولوژی در درون شکم را میبینید پزشک با وسیله.اما درون شکم را مادر نمیتواند ببیند اما حس میکند که تکان خوردن جنین و نوزاد که متولد میشود چشم باز میکند پیرامون آن مادر هست و افراد که می آیند و میبینند.طبق فرایند زناشویی انسان هم متولد میشود حیوان هم متولد میشود. اما ذهن و تفکر انسان را ارزیابی کنید. و حیوان را. حتی در حیواناتی که ژن های نزدیک به انسان دارند.بازهم به روند تکامل انسان نمیرسند.انسان دارای تفکر وسیع با میزان هوش متفاوت هست.حال هر موجود زنده ای درک دید بشری خود را دارد.پس عالم ماده را میبیند.و حال عالم موت یا زندگی جدایی از ماده.مرحله بالاتر از شکم مادر و زندگی ماده میرود. و حال در تجربه کنندگان تونل نورانی و یک تولد در جهان فرای جهان ماده. تولد چگونه تولد باز شدن دید به مرحله ای که دریافت نمیکرد.یا اگرم دریافتی بود کامل نبود.حال از قیود و جسم رها شده. و کامل به جهان بالاتر رفته. پس جهانی که آن را واگذارده و جسم را گذاشته و روح را برده یک مرحله بالاتر هست.حال در مرحله قبل چه کاشته و برداشته همان را در آن دریافت میکند. بد بکارید بد دریافت میکنید و خوب بکارید حاصل آن را دریافت میکنید.
چشم یک بینایی دارد و تفکر که تمیز میدهد و تفکری که درست تمیز دهد و اصل مطلب را بفهمد چشمی بر پایه وسعت تفکر دارد.
چشم بینا میبیند و تفکر باز صافی میدهد.و تفکر تمیز داده شده کمک کننده خواهد بود.
شما در یک مثال در خانواده ای زندگی میکنید مثال هفت نفر 5 نفر اندیشه متفاوت با شما دارند دو نفر با هم هم عقیده یا اصلان 6 نفر یک عقیده و یک نفر عقیده دیگر دارد.
حال جامعه و حال بسترهای مختلف آن.اگر همه با هم ضدیت کنند و گویند ما فقط درست میگیم و شما مثال غلط آنچنان فتنه ای به راه می افتد که به خشونت ختم میشود اما اگر همین جامعه بزرگ با گفتمان هم اندیشی و تمیز دادن آن به مخاطب راه رود همه در نظم صلح و رضایت خدا پیش میروند رضایت خدا و خوشنودی خدا ارجحیت دارد. زیرا آرام کننده قلوب خداست. اگر از مرگ ترسیدید اگر از شکنجه و مصیبت ترسیدید باید روی ایمان خود کار کنید یا اطمینان به بعد موت ندارید یا ترس از شک راهی که میروید دارید یا باور بعد مرگ ندارید یا حیات دنیا را بر حیات اصلی مقدم داشته اید حیات دنیا میان پلی هست بین این دنیا و آن دنیا این دنیا برای کوله بار آن دنیاست کوله خود را از خوبی و رضایت خدا پر کنید. و سعی کنید برتر اندیشی نکنید و خانواده بزرگ را خانواده خود بدانید و با هم بخشیدن و بخشش را بیاموزید والا میشوید حلقه دام برای هم و خشم خدا زیرا خشم خدا همانند صبر خدا هست که اگر هر دو زیادست هر دو هم میتواند کارایی داشته باشد زیرا نظم حیات کل بشریت در آنست.
آب لازمه هست زیرا آب مایه حیات هست. آب به گیاه بالندگی و خورشید تابش درست قرار گرفتن گیاه و آب باعث رشد و جوانه و سبز شدن میدهد.آب تشنگی را بر طرف میکند. دانش مانند رود و دریاست. شما در دانش افزودن در رودی حرکت میکنید به سمت دریا. ظرف فکری شما پر و پر تر میشود. معنویت هم مانند رود و دریاست. در این ظرفیت پر سازی درون شما به سمت روشنایی حرکت میکنید.در مراحل آن غرور تکبر بیجا میریزد. و جای آن درستی پر میشود. غرور بد هست غرور کاذب سخت انسانی را زمین میندازد و بجای آن خاشع شدن و درخت پربار تر افتاده تر شدن هست.پس در مراحل ایمانی غرور برتر بینی جایش را به دست من دست تو یکی دست میگیرد و یکی غرق میکند آنکه در غرور غرق شود در غفلت زمین هست و آنی که در سرافرازی رضایت خدا کار کند خداوند دستش را میگیرد این کارنامه اعمال انسانی کاری هست که برای مخلوقات خدا انجام شده. و در آن معنویت. دانش.خدمت.مفید بودن. با فایدگی بر افزودن صفات خوب و نشر درستی و نشر حق و حقیقت و امر این عمر چه شد به حاصل در اینکه انسانی بیهوده آفریده نشده که بیهوده و بی حاصل بذر خاک شود زیرا روح انسانی هست که ماحصل برداشتش را خواهد دید.روح سبک و جسم با هر اندازه سبک. جسم سنگین و روح سبک هر دو با قدرت خداوند هست که در هم خود بارز ترین نمونه خلقت قدرت خداست.