حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

جهنم فکری بند زنجیره تفکر بسته و خشک به تمامی امورات...

دو نوع کوری هست کوری  باطنی و کوری ظاهری  آنکه در باطن کور هست  در ظاهر بیناست اما باطن کور از باطن بینایی اش عاجز است زیرا آنرا به باطن حواله میدهد که در باطن انسانی چیست .و آنکه در ظاهر کور و واقعان کور است چون در امر خلقت هست شاید در باطن بینا باشد اما بینایی او حسی هست و آنکه در باطن و ظاهر بیناست اگر  در حس قوی شود آن موقع در نهال باطن خود ایمان را شکوفا میکند و آنکه در باطن و ظاهر بینا اما در باطن بند امور زمینیست  خشک و بی ثمر هست.زیرا آنکه در باطن و ظاهر بند دنیاست دنیا تکان بخورد تا دم موت در آن تکان در شک امور زمینی و بند منافع زمینی بند هست که شاید دقیقه دیگر ذخایر برون ریزد و او بماند بدان هست که در بیخبری موت هست و در ایمان ترس نیست زیرا آنکه در نهال درست ایمان یابد در بند زمین گنج را نمیابد بلکه در قوت ملکوت الهی گنج اصلی یعنی کامروایی ماحصل کاشت و برداشت. پس آنکه در حس و فیض و نور پر شود در تاریکی نمیماند و آنکه در لجاجت باشد خدایان زمین هستند که بر خدای آسمان افضل میخوانند خود را و تمام  افضل بودنشان احمق بودنشان هست زیرا حماقت آن بی فهمی هست و حماقت بی فهمی غرور هست پس ابلیس حماقت و احمقیت دارد که در آنها غرور افکند و خدایان زمین شوند از دستورات و زورشان زیرا انکه زور میگوید در ملکوت الهی همچون ناتوانتر از حتی مور هست زیرا مور هم راه را میابد اما جاهل بیراهه را میرود از بند امورات زمینی.پس خوشا به حال آنکه ملکوت را برای خود برگزیند نه سقوط را بلکه صعود را زیرا در سقوط از بر زمین خاک و هاویه هست که از بند خاک بدترست و  مثال جهنم دره میماند که دیگران را به دره میندازد آنکه در قوت عرش اعلی نبیند در قوت زمین هم نمیبیند و آنکه از زمین زبون تر شود از بند هاویه بدتر به بدترین نقطه جهنم رهسپار میشود.

آرشیو دی ماه 1399

گوهر شناسی و درون دگران پر ساختن یا رهنمود کردن درست...

گوهر شناسی یک گوهر شناس قابل میخواهد یا گوهر شناسی ها گوهر شناسان قابل.یک بینایی هست یک تفکر یک تشخیص و یک آن که خدای قادر مطلق بر تمامی دانسته ها  واقف. اما اگر یک گوهر درست در ظرف یک دشمنی قرار گیرد آن گوهر تاریک نمیشود اگر در تکامل افراد  توانا قرار گیرد و اگر این توانایی بالا رود تدافع ها خنثی.پس مهم اصل درست در کاری هست و کوشش.زیرا آنکه کوشش نکند و آنکه جوشش نداشته باشد مثال یک حرف نزده یا یک حرف فقط زده میشود ولی آنکه در کوشش در روند درست برود این زنجیره درستی هست که در آن درستی مطلق روشنایی میگیرد.پس صبر و استقامت و  کوشش درست و اموری که مثال یک گوهره برای روشنایی هست تکامل گیرد و تکامل آن تعامل گیرد و تعامل آن تعقل گیرد و تعقل آن  جاری شود در  راه درست و مزرعه ای از بذری درست در برداشتی درست.

تفکر به خدا در اندازه رسیدن...

خداوند سخاوت هست خسیس نیست خداوند مهربانیست خداوند عادلست خداوند قادر هست خداوند قدرت دهنده هست.حالا بر عکس آن در آدمی  بروز کند  آدمی خسیس شود آدمی نامهربان شود آدمی نا عادلانه شود آدمی قادر به انجام هیچ کاری نباشد در پس آن همه را بر عکس در خود روشن کند یعنی سوزاننده خود شود و چراغدان را روی  غلط دهد. اما  انسان سخاوتمند بشود حتی در امورات کوچک تا بزرگ آن در حد توانایی اش. عادلانه قضاوت کند مهربان باشد و ایمان واقعی خداوند صفات خوب دارد چرا انسانی آن خصلت ها را درونش زنده نکند.و جای آن تاریکی شود.هر امری در ید قدرت خدا ممکن هست. خداوند دانای کل هست یعنی  دیگری اوج اگر بخواهیم مثالی آن بگوییم نهایت تفکرات نهایت زیبایی و هنر نهایت هر امری سر حد عالی آن. پس زیبایی آفرینش خود نمودار خالقی هست که دوستدار زیبایی ها هست. صورت زیبا سیرت زیبا اگر صورت و سیرت با هم یکی بود زیبایی کاملتری میشود هیچکس زشت نیست چون زشتی یعنی سیرت زشت. صورت آدمی  اگر در نظر دیگران زیبا نبود سیرت او هست که آن صورت را زیبا میکند زیرا سیرت زیبا انرژی مثبت از سیرت زیبا هست. پس در هر نقصانی روی بعد آن دگر کار کنید و اگر هم فکر میکنید صورت زیبا فقط مهم هست مادیت زمینی صرف گرفتید زیرا بدون سیرت زیبا صورت زیبا زشت میشود زیرا تند خویی زشت و  نامهربانی زشت هست.

کوبندگی یافتن و جوشش در جستن و اندیشیدن

اینکه از دل چیزی مثال یک سنگ در غاری یا دیواری یا کفنی بر بیاید این نشانه روند تکامل علم بشری و کوبندگی و جویندگی هست. مثال از یک کفن  تورین حتی رد شکنجه. چهره. نوع گل. باز روی چهره. و حتی لکه های آن و معادلات و اصلان شگفت انگیز در جویندگی. پس از یک امری که فقط یک کفن هست یا  یک موضوعی از مبحث و مباحث کشیدن بیرون شاید صد در آن باشد شاید یک. پس این بستگی به بیهوده بودن چیزی نیست این روند پیشرفت بشریت و دقت و علم و تکامل بشریت هست که میتواند از دل یک امر چیزها کشف کند. و حالا قدیم که امکانات امروزی نبوده هم از دید در آفرینش با دقت و امورات را با دقت دیدن.یا گوش سپردن و توانایی درک را بالا بردن یا سمت تفکر به سمت پیشرفت درکی و توانایی ها.


چهره یا درون ؟درون اصل و برون زنجیره؟نگرش به درون و برون زنجیره

جمال آدمی در طول زمان فرسوده میشود اما کمال آدمی خیر.شما در طی سختی ها و  رنج ها اگر زود فرسوده شدید یعنی در تلاش بودید.و در این تلاش مهم این نیست که  شما داغون شوید زیرا خداوند اگر بخواهد شما را سرپا میکند و اما آنان که در این مسیر سخت خواب آلوده هستند و پر از رذالت بر عکس.پس در حکمت خدا  مسائل زیاد هست. پس در پی کمال درونی بودن یعنی صافی و صافی یعنی آنهایی که در بر اصل هستند نه در امورات زمینی.جهان مادی گرایی و مقام گرایی که هیچ کسی از ان یک کفن بیش نبرده با هر  فرمول و کاربردی برای هر شخصی زمانی دارد.و در پی آن اگر این امر غیر حق و حق طلبی بدست آید مانند باد پراکنده در اسمان میرود اما در حق حقیقت ماندگاری آن به خیر بشریت.و ضرر آن را افراد در آن بازخورد میبرند. پس در راه رضایت خداوند هست که به درستی و آن ملکوت بی زوال در کوله بار زندگی میشود از این زمین صعود کرد.زیرا آنانی که در این شیفتگی زمین غرق شوند در یک بیداری خسران انگیزی خواهند بود.و آنهایی که در  بی معرفتی غرق میشوند در خصلت خود به آنچه  میرسند بیداری و حیرت هست. پس آنی که نیاز به ناراحتی و افسردگی و سرخوردگی ندارد آنی هست که در اتصال خدا باشد. زیرا در این  زنجیره خواری نیست زیرا اصل آن مهم هست که انسان سرافراز در پیشگاه خدا حاضر شود.اما در این راه حتی به تعداد انگشتان دست هم صافی بماند آنانی که میمانند آنانی هستند که هر تعداد آن برابر با صد ها هزار هستند. مهم بنیاد قوی هست  زیرا اگر به تعداد انگشتان دست  به حقیقت برسند آنانی هستند که با هیچ چیزی فرو نمیریزند زیرا  مثال آن منظورن افرادی که به دنبال نتیجه درست هستند و این تعداد که میمانند سود میبرند آن هم سود معنوی و راه درست و سرانجام درست.